3 سطح شنیدن در مدل کواکتیو کوچینگ
- 2 سال پیش
- مقالههای کوچها
- 8 دیدگاه
- 821
گوش دادن حقیقی تجربه بسیار مهمی است؛ وقتی شخص دیگری واقعاً حواسش به شماست یعنی به تکتک کلمههای شما گوش میسپارد، علاقه نشان میدهد و مشتاق همدردی است، حس میکنید دیده و درک میشوید. مردم اغلب وقتی حس میکنند صدایشان شنیده میشود، سفره دلشان را باز میکنند؛ مفصّل حرف میزنند، حضور بیشتری دارند، بیشتر احساس امنیت و ایمنی میکنند و بهاینترتیب، اعتماد کمکم رشد پیدا میکند. پایبندی به خوب شنیدن در هر رابطهای مهم است، ولی بهطور خاص برای اثرگذاری کوچینگ حیاتی است.
استعداد گوش دادن
گوش دادن استعدادی است که همه ما به درجات مختلف آن را داریم. کوچها معمولاً از موهبت خوب شنیدن برای شروع کار برخوردارند. ولی گوش دادن یک مهارت آموختنی هم هست و با تمرین و آموزش قابلدستیابی است. کوچهای خبره این موهبت غنی را کشف کرده و آن را به سطح بالایی از کارایی و تخصص میرسانند و با همان ظرافت ناخودآگاهی که یک ورزشکار در رشته ورزشی یا موسیقیدان در اجرایش به کار میگیرد، از آن استفاده میکنند.
بیشتر مردم عمیقاً به سایرین گوش نمیسپارند. باوجود فشارها و ضرباهنگ سریع کار و مشغلههای ذهنی روزمره، فقط خیلی سریع میخواهند امور خود را بگذرانند. به گفتگوها توجه عمیقی نمیشود. جلسه کوچینگ یکبهیک زمانی است برای گفتگویی عمیقتر و غنیتر.
شاید متوجه این رویه در خود یا دیگران شده باشید. ما بهجای اینکه واقعاً گوش دهیم، شروع به فکر کردن در مورد این میکنیم که بعد چه گفته خواهد شد. دنبال یک داستان مشابهیم؛ این یعنی درگیر احساسات خودمان شدهایم، مسائل را شخصی کردهایم و همانطور که حرفهای طرف مقابل را ارزیابی و قضاوت میکنیم، در سطحی کاملاً ظاهری و کمعمق گوش میسپاریم. جای خالی شنیدنهای واقعی در محل کار بیشتر به چشم میخورد. تحتفشار کاری به حداقل چیزی که باید بدانیم، اکتفا میکنیم تا بلافاصله سراغ کار بعدی برویم. نتیجه چیست؟ تعجبی ندارد که بیشتر مردم حس میکنند یک ماشین در حال کارند، نه یک انسان.
کوچینگ مؤثر مستلزم گوش دادن مؤثر است که هم ساز و چیره دستانه باشد. بهترین شنوندگان میدانند چطور تعامل شنیداری را به حداکثر برسانند. ارتباط شامل واژههای درست هم هست؛ چون شنیدن صرفاً به معنای گوش دادن منفعلانه نیست. در شنیدن، اقدام وجود دارد.
آگاهی و تأثیر
شنیدن دو جنبه دارد، یکی آگاهی و دیگری تأثیر. آگاهی شامل اطلاعاتی است که ازآنچه با گوشها میشنویم به دست میآوریم، ولی ما با همه حسها و حس درونیمان هم، چیزهایی را میشنویم. ما میشنویم، میبینیم و صداها، واژه، تصویر، حس و انرژی را تجربه میکنیم. ما به همه اطلاعاتی که از حسهایمان میگیریم، توجه میکنیم. ما گیرندههای چندوجهی با بیشمار گیرنده مختلف هستیم که همه آنها در حال دریافت اطلاعاتاند. ما متوجه سرعت بیان، گام، آهنگ و زیروبم صدا میشویم. تأکید پشت کلمهها را درک میکنیم. صدا شاید آرام یا خشن و قابلتشخیص باشد. ما نهتنها به شخص، بلکه بهصورت همزمان، به هر چیز دیگری که در محیط اتفاق میافتد هم گوش فرا میدهیم.
دومین جنبه، یعنی تأثیر، به تأثیر گوش دادن ما روی سایرین بهخصوص، تأثیر گوش دادن کوچ روی کوچی اشاره دارد. برای شنوندهٔ مؤثر بودن، نهتنها لازم است ازآنچه میشنوید باخبر باشید، بلکه باید ببینید آگاهی شما چه تأثیری روی طرف مقابل دارد. بیشتر اوقات این آگاهی کاملاً زیر سطح و در حالی شکل میگیرد که حواس شما هنوز معطوف به شخص دیگر است.
روشن است که گوش سپردن، بهخصوص در رابطه کوچینگ، منفعلانه نیست. این مقاله در مدل شنیداری، سه سطح از شنیدن را توصیف میکند. این سه سطح یک میدان دید وسیع و درنهایت، توانایی شنیدن در سطحی بسیار عمیق را برای کوچ به ارمغان میآورد.
سطح یک: شنیدن درونی
در سطح یک، نسبت به خودمان آگاهی داریم. به کلمات شخص مقابل گوش میدهیم، ولی حواسمان به این است که واژهها برای خود ما شخصاً چه معنایی دارند. در سطح یک، همهچیز در مورد «من» است. افکار من، قضاوتهای من، احساسات من، نتیجهگیریهای من در مورد خودم و دیگران. هر اتفاقی که در ارتباط به شخص دیگر بیفتد از طریق یک دیود به ما برمیگردد: تله انرژی یکطرفه که اجازه میدهد اطلاعات به درون ما راه پیدا کند، ولی خارج نشود. ما با گوش دادن اطلاعات جذب میکنیم، اما آن را در تلهای گیر میاندازیم که آن را بازیابی کند. در سطح یک فقط یک سؤال وجود دارد: برای من چه مفهومی دارد؟
بدون شک، زمانی هست که گوش دادن در این سطح کاملاً مناسب است. مثلاً وقتی تنها به یک شهر جدید سفر میکنید، معمولاً بیشتر اوقات از مهارت شنیداری در سطح یک استفاده میکنید. نشانه دیگری که میگوید در سطح یک عمل میکنید، تمایل قوی است به کسب اطلاعات بیشتر. دنبال جوابها، توضیحات، جزئیات و اطلاعات بیشتر هستید.
گفتگوی درونیمان چیزی است مثل: پرواز تأخیر دارد؟ ولی دیر خواهم رسید، کی پرواز میکنیم؟ چطور به بقیه اطلاع دهم که ممکن است دیر برسم؟ پرواز دیگری وجود دارد؟ بهاندازهٔ کافی کتاب با خودم آوردهام؟ هدف از جمعآوری اطلاعات در سطح یک این است که نیازهایتان را تأمین کنید.
سطح دو: گوش دادن متمرکز
در سطح دو بهشدت روی شخص مقابل تمرکز میشود. بعضی وقتها میشود این موضوع را از طرز قرارگیری افراد متوجه شد. هر دو نفر روبروی هم نشستهاند و مشتاقانه به هم نگاه میکنند. توجه زیادی معطوف طرف مقابل میشود و افراد خیلی متوجه جهان بیرون نیستند. بیایید به صحنه رستوران و دو فرد عاشق، گریزی بزنیم. شام سفارش داده شده و منو کنار گذاشته شده است. حالا به همدیگر چشم دوختهاند و به هیچچیز دیگری توجه ندارند. از جهان بیرون مجزا هستند و انگار درون حباب خودشان زندگی میکنند. وقتی شما بهعنوان کوچ در سطح دو گوش میدهید، آگاهیتان کاملاً معطوف به کوچی است. به کلمهها، ابراز احساسات، عواطف و هر چیز دیگری که با آنهاست گوش میدهید. توجه میکنید چه میگوید و چطور میگوید. متوجه چیزهایی که به زبان نمیآیند، هستید. لبخندشان را میبینید و صدای اشکها را در صدایشان تشخیص میدهید. به چیزهایی که برایشان ارزش دارد گوش میدهید. طرز فکرشان و نگاه منحصربهفردی را که به جهان دارند، میشنوید. به آنچه آنها را به سمت جلسه کوچینگ میکشاند و آنچه باعث میشود این جلسات را رها کنند گوش فرا میدهید. گوش دادن در سطح دو سطح همدردی، روشنی و همکاری است. جوری که انگار ارتباط پیچ در پیچی بین کوچ و کوچی وجود دارد. در این سطح، کوچها به خود، برنامه، افکار یا نظراتشان نچسبیدهاند. در سطح دو کوچها بهقدری روی کوچی متمرکزند که زمزمههای درون ذهنشان واقعاً ناپدید میشوند و کوچینگ فیالبداهه پیش میرود.
رهبران و مدیران باید بدانند توانایی گوش دادن در این سطح محدود به جلسات کوچینگ خصوصی و محرمانه پشت درهای بسته نیست. میتوانند آن را در هر گفتگویی که با همکاران یا زیردستان خود دارند، پیاده کنند. اینطور گوش دادن مستلزم آگاهی است؛ احتمالاً به تمرین نیاز دارد، ولی کلیدش آگاهی است. انگار وقتی با دقت تمام توجهتان را به سمت شخص مقابل معطوف میکنید، زمان کُند پیش میرود و صداهای اطراف خاموش میشود. برقراری ارتباط در این سطح حاوی این پیام ضمنی هم هست که من برای تو وقت دارم. نهتنها برای اینکه مشکل را برطرف کنم، بلکه برای شخص خودت هم وقت دارم.
سطح سه: گوش دادن مطلق
در سطح سه طوری گوش میدهید که انگار شما و کوچی در مرکز جهان هستید و در لحظه، اطلاعات را از هرجایی دریافت میکنید. سطح سه هر چیزی را که میتوانید با حواستان درک کنید در برمیگیرد. آنچه میبینید، میشنوید، میبویید و حس میکنید؛ از لمس تا حواس عاطفی. اگر توانایی گوش دادن در سطح سه در وجود فرد نهادینه شده باشد، یا به شکلی بسیار متمرکز و دقیق صورت پذیرد، مثل میدان رادیویی عمل میکند. امواج رادیوئی کاملاً نامرئیاند؛ با همه اینها مطمئنیم وجود دارند، چون آهنگی را که از رادیو پخش میشود میشنویم. در گوش دادن در سطح سه، به امواج رادیوئی گوش میدهیم. این امواج به آنتنهای ما میرسند و به اطلاعاتی تبدیل میشوند که به کارمان میآید. ولی برای دریافت اطلاعات سطح سه به گیرندههای خاصی نیاز داریم. یکی از مزایای گوش دادن در سطح سه دسترسی بیشتر به حس درونیمان است. با کمک حس درونی، اطلاعاتی را دریافت میکنیم که بهصورت مستقیم قابلمشاهده نیستند؛ از این دادهها درست مثل اطلاعاتی که از دهان کوچی بیرون میآید، استفاده میکنیم. در سطح سه حس درونی صرفاً به معنای اطلاعات بیشتر است. در مقام کوچ، این اطلاعات را میگیریم و به آن جواب میدهیم. بعد، متوجه تأثیر این کار میشویم. پاسخ ما چه اثری بهجا گذاشت؟ از آن چه برداشتی کردیم؟
آگاهی سطح سه را بعضی وقتها به گوش دادن محیطی هم تعبیر میکنند. ما متوجه دما، سطح انرژی، نور یا تاریکی، هم در معنای تحتاللفظی و هم در معنای استعاری آن هم میشویم. انرژی کوچی شعلهور شده، یا اُفت کرده است؟ سرد و دور است یا پرشور؟ مثل پروانه آماده پرواز است؟ یا مثل شاهینی که پنجههایش آماده گرفتناند؟ جواب این پرسشها را با گوش دادن در سطح سه مییابیم. یاد میگیریم دراینباره به حسمان اعتماد کنیم و همیشه میتوانیم خیلی ساده بپرسیم: حس کردم اوضاعت روبهراه نیست. اینطور نیست؟ موضوع چیست؟
برای گوش دادن در سطح سه باید بسیار پذیرا و کاملاً متمرکز باشید، به هر محرک کوچکی حساسیت نشان دهید، با همه وجود آمادهٔ دریافت اطلاعاتی باشید که از اتمسفر درونی شما، از دنیای اطرافتان و از دنیای اطراف کوچی سرچشمه میگیرد. گاهی کوچی نه یک نفر، که کل تیم است. خود محیط اطلاعاتی به شما میدهد که در کوچینگ به کارتان میآید.؛ حتی اگر نتوانید فوراً بیان کنید چه حسی دارید. این محیط گاهی فریاد میزند و گاهی بهآرامی نجوا میکند.
نتیجهگیری
کوچینگ یک فرآیند گفتگو محور است که در آن اطلاعات از جانب کوچی به کوچ ارائه میشود تا کوچ با پرسیدن بهترین سؤالات سبب شود کوچی خود پاسخ پرسشهایش را بیابد. در این ارتباط گوش دادن نقش بسزایی دارد که همانا نتیجه کار کوچی کاملاً به آن وابسته است. بدینصورت که کوچ، با گوشِ جان به صحبتهای کوچی گوش فرا میدهد؛ فارغ از هرگونه حواسپرتی، و با داشتن تسلط کامل بر روی خود و جلسه کوچینگ؛ و سبب میشود تا دریافتهای مطمئنی از جلسه کوچینگ داشته باشد و درصدد برمیآید تا با یافتن پاسخ پرسشها و برطرف شدن مشکلات کوچی موجب رضایتمندی هرچه بیشتر وی شود.
منبع: کتاب کواکتیو گوچینگ
نویسنده: جناب آقای محمد فرزام از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان
یونس حکیمی
علی بیرانوند