اقدامگرایی در کوچینگ
- 2 سال پیش
- مقالههای کوچها
- 8 دیدگاه
- 401
کوچینگ یک اثر کوتاهمدت نیست، بلکه یک روش زندگی است. بهترین نوع تفکر، پرسش و پاسخ است و در فرایند کوچینگ این اتفاق میافتد. کوچینگ روی نتایج تمرکز دارد، به همین علت فرایند محور است.
شما با کوچینگ تصمیم میگیرید، چه موقع، در کجا، چه کاری انجام دهید، چه مدت روی یک هدف کار میکنید و میخواهید این مسیر را با چه کسانی طی کنید. شما با کوچینگ میتوانید هدفی تعیین کنید، هدفی که واقعی، قابلاندازهگیری و همراه با محدودیت زمانی است. مشخص میکنید میخواهید با فرایند کوچینگ به چه دستاوردی برسید. پس در راستای اهداف مشخصشده وضعیت فعلی را شفاف میکنید. هرچقدر بتوانید شفاف، مشخص و روشن در مورد وضعیت کنونی خود توضیح بدهید، برنامهریزی شما و مسیر شما روشنتر میشود.
در هدف و نقشه راهی که مشخص کردید و تمام گزینهها و موانع پیش روی خود را بررسی میکنید و در این فرایند به بهترین تصمیم و گزینه میرسید.
اما مهمترین اتفاق این است که شما هدف را مشخص، مسیر را معین و بهترین مسیر را انتخاب میکنید. ولی شرط لازم این است که متعهد باشید، تعهد داشته باشید نسبت به همه تصمیمات و برنامهریزی که انجام دادهاید.
چرا اقدام گرایی؟
حواستان باشد؛ اقدام گرایی به معنای عجله کردن در انجام کارها نیست. باید از هیجان و اقدام از سر بیصبری اجتناب کنید.
ماندن طولانیمدت در منطقه امن و نداشتن اقدام گرایی باعث میشود خواستهها و اهداف شما به زندانی دور شما تبدیل شوند.
تمامی این شرایط که گفته شد یعنی مشخص کردن هدف و تعیین مسیر راه، حالت مطلوب و ایدهآلی است که ایجاد میشود. ولی اکثر افراد هدف دارند، برنامه هم دارند، ولی یا اقدام نمیکنند یا شروع میکنند و بعد از مدتی رها میکنند.
به این علت که، افراد هدفی که مشخص میکنند بسیار بزرگ و دستنیافتنی است یا اینکه برنامه و مسیری که مشخص کردند بسیار گنگ و نامشخص است.
کوچینگ این قدرت را به افراد میدهد که بتوانند هدفی که مشخص میکنند را به کوچکترین حالت ممکن تبدیلش کنند.
کوچینگ این قدرت را به افراد میدهد با توجه به مشخص کردن وضعیت موجود، تا افراد به این درک برسند در کدام پله ایستادهاند و چه مسیری قراره بروند.
در فرایند کوچینگ با ضربالاجل و مدتزمانی که معین میکنید برای رسیدن به خواستهها و با توجه به اینکه هدف را قابلدسترسی و مسیر را مشخص کردید، دیگر دلیلی برای اقدام نکردن وجود ندارد.
به همین دلیل است که ما میگوییم اثر اقدامگرایی در کوچینگ بهشرط تعهد فرد، بالاست. اما اینها بخش کوچکی از فرایند کوچینگ و دلایل اقدام پذیریاش بود.
اما چگونه به وجود میآید؟
در کوچینگ ما راهحل و راهکار نداریم و بر این باوریم که تمامی افراد توانمند هستند. فقط در مقام کوچ ما به افراد کمک میکنیم که به خواسته خود برسند. چون لذتبخشترین حالت ممکن برای انسانها رسیدن به خواستههایشان است.
به چه صورت؟
با پرسشهای قدرتمندی که شکل میگیرد. گاهی وقتها ما انسانها در شرایطی که هستیم نمیتوانیم مسیرهای دیگر را نگاه کنیم یا نمیتوانیم از بالا به زندگی خود نگاه کنیم. در فرایند کوچینگ و توسط کوچ زاویههای دیگری که میشود به چالش نگاه کرد به مراجع نشان داده میشود.
کوچ میتواند کنار شما و کمی با فاصله بایستد و به چالشی که شما مطرح میکنید، نگاه کند و به شما بازخورد بدهد و با بازخورد دادن شما را نسبت به موضوع آگاهتر میکند.
هر انسانی مدل خود را دارد و شما در کوچینگ میتوانید مدل خود را پیدا کنید.
در کوچینگ به نحوه تفکر فرد دسترسی پیدا میشود. با سؤالات مؤثر به دنیای مطلوب واقعی مراجع پی برده میشود. یافتن دنیای مطلوب مراجع ابزار قدرتمندی محسوب میشود چون در زمانهایی که سطح انرژی و انگیزه فرد پایین میآید، یادآوری این دنیا میتواند سطح انگیزش را افزایش دهد.
در کوچینگ با دسترسی به نحوه عملکرد فرد به فعالیتهای روزانه مراجع میرسید و با پرسش سؤالات قدرتمند فرد را به سمت جلو هدایت میکنید.
در کوچینگ هدفگذاری و اقدام به این اهداف بسیار مهم است و آغاز و پایان این فرایند را مشخص میکند. در این فرایند افراد روی مهارتها و کارهای موردنیاز برای موفقیتآمیز بودن نتایج تمرکز میکنند.
در کوچینگ موانعی که باعث میشود شما برای هدف خود اقدام نکنید، بررسی میشود. تمرکز میشود که فرد موانع خود را چگونه توصیف میکند.
در این فرایند به فرد کمک میشود که مانع را کوچک کند و هر بار برای برداشتن یک بخش از این مانع، به دنبال راهحل میگردد. در فرایند کوچینگ ارتباط مؤثر بسیار تأثیرگذار در این فرایند است. اگر ارتباط مناسب بین کوچ و کوچی برقرار شود، نتایج و اقدام گرایی هم بسیار افزایش پیدا میکند. ارتباط مؤثر با خوب گوش دادن به صحبتهای مراجع و همدلی کردن با مراجع در چالشاش میتواند برقرار شود.
گاهی وقتها ما انسانها شخصی را میخواهیم که ما را و شرایط ما را درک کند، حرفهای ما را گوش کند، بدون هیچ قضاوت و گیر دادن زیاد که این اتفاق در فرایند کوچینگ میافتد.
ما در کوچینگ یاد میگیریم که مسئولیتپذیر بشویم
در زندگی روزانه هر یک از ما مسئولیتهای مختلفی را به عهده داریم. برخی از این مسئولیتها را خودمان تعیین و یا انتخاب میکنیم و برخی دیگر بر اساس نقشها و مأموریتهایی است که هرکدام از ما در این دنیا به عهده داریم و خودمان انتخابکننده آن نبودیم. چه این مسئولیتها را خودمان تعیین کرده باشیم، چه نکرده باشیم، مسئولیتها منتظر هستند تا پاسخی به آنها داده شود.
بسیاری از نابسامانیهای اطراف ما دلیل مسئولیتناپذیری ما و دیگران است. مهم نیست که چه کسی مسئولیتناپذیر است، مهم آن است که چرا فرد پاسخگوی مسئولیتهایی که بر عهده دارد نیست و چگونه میتواند مسئولیتهای خود را هر چه زودتر و به شایستگی بر عهده بگیرد و پاسخگوی آنها باشد.
مسئولیتپذیری یعنی پاسخگو بودن در برابر کسی یا چیزی. هراندازه میزان مسئولیتپذیری و قابل پیشبینی بودن فرد بیشتر باشد او اخلاقیتر است.
فردی که مسئولیتپذیر است، کار و وظایف خود را بهموقع، بدون تذکر و یادآوری، با حداکثر تلاش انجام میدهد. مسئولیت اعمال خود را میپذیرد و چنانچه اشتباه نماید در اصلاح او میکوشد.
مسئولیت یعنی توانایی تشخیص عکسالعمل مناسب. مسئولیتپذیری افراد در هر جامعهای یکی از ارزشهای آن جامعه محسوب میشود.
مسئولیتپذیری مهارتی است که در صورت کسب شایستگی در آن نتایج مثبت زیادی برای شما و دیگران به همراه خواهد داشت.
ما در کوچینگ ارزشهای خود را پیدا میکنیم
ارزشها یعنی تمایل قلبی ما، میخواهیم چگونه باشیم. برای انجام کارهایی پافشاری میکنیم و چگونه میخواهیم با افراد و دنیا در راستای این ارزشها رابطه برقرار کنیم.
اصولی که وجود آن به زندگی انگیزه میبخشد و مسیر زندگی را بر اساس آنها هدایت میکنیم.
زمانی که زندگی را بر اساس ارزشهای خود پیش میبرید، نهتنها احساس لذت و سرزندگی خواهید کرد، بلکه میتوانید برخورداری از یک زندگی غنی معنادار و ارزشمند را تجربه کنید.
مهم است که بدانید ارزشها و اهداف متفاوتاند. ارزش مسیری است که میخواهیم در آن حرکت کنیم، مسیری که انتها ندارد.
هدف، نتیجه بهدستآمده از یک اقدام یا فعالیت است.
هر اقدام معنادار نیازمند تلاشی مؤثر است. متأسفانه زمانی که با چالش روبهرو میشویم فکر میکنیم سخت است و بعد تسلیم میشویم.
وقتی ارزشهای خود را بشناسیم، در راستای آن تلاش کنیم، چنین حسی خواهیم داشت که این کار سخت ارزشش را دارد.
ارزشها همچون یک محرک عمل میکنند و ممکن است ورزش کردن را دوست نداشته باشیم اما وقتی رسیدن به سلامت جسمانی تبدیل به یک ارزش میشود، آن را انجام میدهیم.
ما در کوچینگ به خودآگاهی میرسیم.
آگاهی انسان از خود و خصوصیات مختلفش به او کمک میکند با تواناییها و ضعفها آشنا شویم. این خودآگاهی به انسان کمک میکند، چگونه میتواند احساساتش را بشناسد.
از وجود و بروز احساساتش آگاه شود و در زمان لازم آنها را کنترل کند.
خودآگاهی موجب شناخت نیازمندیهای افراد و یافتن راههای مناسب برای مواجهه با آنها میشود. همچنین اهداف زندگی را مشخص و واقعبینانهتر میکند و ارزشهای واقعی افراد و مسائل پیرامونش را نمایان میسازد.
خودآگاهی فرایند سالم هویتیابی را برای انسان سهلتر میکند به زندگی او آرامش میدهد و احساس رضایتمندیاش را رونق میبخشد. خودآگاهی ضامن استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است.
خودآگاهی مهارتی است که به شما کمک میکند تا بتوانید شناخت بیشتری در مورد خودتان، خصوصیات، نیازها و خواستهها، اهداف، نقاط قوت و نقاط قابلبهبود بیابید.
ما در کوچینگ به عزتنفس بالا میرسیم. عزتنفس برابر است با خودباوری واقعی.
عزتنفس یعنی احساس ارزشمند بودن.
نویسنده: جناب آقای امیر خواجه ملک از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان
علی صادقلو
مهمان