کوچینگ برای اختلال کم‌توجهی یا بیش‌فعالی

  • 2 سال پیش
  • مقاله‌های کوچ‌ها
  • 8 دیدگاه
  • 999
کوچینگ برای اختلال کم‌توجهی یا بیش‌فعالی

آسیب در کارکردهای اجرایی نقش مهمی در اختلال نقص توجه- بیش‌فعالی دارد. عملکرد اجرایی به فرد کمک می‌کند تا عوامل حواس‌پرتی را شناسایی و آن‌ها را حذف کند، موضوعات مختلف را در ذهن نگه دارد، در مورد پیامدها فکر کند و موارد دیگری از این قبیل را در برمی‌گیرد. درمانگری که با اصول کوچینک کار می‌کند با موضوعات عملی زندگی روزانه افراد مثل برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، اولویت‌بندی و مدیریت زمان سروکار دارد.

جنبه دیگر کوچینگ، همه‌جانبه بودن این روش درمانی است
درمانگر از افراد می‌خواهد که به همه جنبه‌های زندگی توجه کنند و راهبردهایی را به‌کارگیرند که همه جنبه‌های زندگی، که نیازمند تغییر است، را مدیریت کنند. او به افراد کمک می‌کند که گام‌ها را یکی‌یکی بردارند. با توجه به این‌که افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی تمایل دارند که همه کارها را هم‌زمان باهم انجام دهند، این روش درمانی اهمیت بیشتری می‌یابد.
کوچینگ به افراد کمک می‌کند تا همواره سطح مناسبی از «فشار روانی» را تجربه کنند. افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی، اغلب نیاز به سطح خاصی از فشار روانی دارند تا بتوانند اهداف خود را پیگیری کنند. برای این‌که این افراد احساس فوریت کنند لازم است فکر کنند که «زمانم به پایان رسیده است، بنابراین باید کارم را الان به اتمام برسانم.» بنابراین لازم است به مراجعان کمک شود که یک برنامه مدون و سقف زمانی را تعیین کنند.

 

اختلال کم‌توجهی / بیش فعالی یا ADHD چیست؟
زمانی که صحبت از بیش فعالی می‌شود بیشتر افراد فکر می‌کنند که این مورد محدود به دوران کودکی است درحالی‌که اصلاً این‌گونه نیست. بیش فعالی و کم‌توجهی در بزرگ‌سالان نیز دیده می‌شود اما نشانه‌های آن ریشه در کودکی فرد دارد. برای بیشتر افراد، اختلال ADHD بزرگ‌سالان مشکلات بسیار بزرگی ایجاد می‌کند که می‌توان آن‌ها را با درمان‌های مختلف بهبود بخشید. درمان ADHD بزرگ‌سالان با کودکان یکسان است و شامل داروهای محرک یا سایر داروها، مشاوره روانی (روان‌درمانی) و درمان برای شرایط سلامت روان است که همراه با این اختلال رخ می‌دهد. بنابراین اختلال نقص توجه- بیش فعالی، فرد را با مشکلات متعددی در فعالیت‌های معمول روزمره ازجمله پرداخت قبوض، خواب کافی، مصرف دارو به‌طور مرتب، به خاطر سپردن انجام کارهای معمول خانه و غیره روبه‌رو می‌سازد. اختلال نقص توجه- بیش‌فعالی یک مشکل شخصیتی نیست، بلکه یک اختلال عصب- زیستی است که از بین نمی‌رود.

 

نقش کوچینگ در برطرف کردن اختلال نقص توجه- بیش فعالی
کوچینگ از طریق آموزش روان‌شناختی به افراد کمک می‌کند که رفتارهای انطباقی و سازگارانه‌ای را در زندگی روزمره خود تمرین کنند.
درمانگر به مراجع می‌آموزد که اختلال نقص توجه- بیش‌فعالی، بخشی از زندگی روزانه او است و خودبه‌خود از بین نمی‌رود و اکثر کشمکش‌ها و مشکلاتی که تجربه می‌کند ناشی از این اختلال است.
به مراجع می‌آموزد که برای شروع کار بر روی مشکلاتش، یکی یا دو مورد را انتخاب کند.
لازم است که افراد مبتلا به اختلال نقص توجه - بیش فعالی، برای کنار آمدن با چالش‌ها، یک طرح مخصوص به خود را طرح‌ریزی کنند. درمانگر به مراجع کمک می‌کند تا راهبردهای مخصوص به خود را طراحی کنند. در این راه، فرد نه‌تنها باید خلاق باشد، بلکه لازم است توانائی‌های خود را نیز بشناسد و از آن‌ها استفاده کند.

به‌طورقطع، چالش‌برانگیزترین بخش برای بیشتر مراجعین، کار کردن بر روی طرح برنامه‌ریزی شده است. این کار نیاز به تلاشی مداوم، طولانی و عمیق دارد. ازآنجاکه توجه بزرگ‌سالان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی، به‌وسیله موضوعات و افکار متعدد منحرف می‌شود و پیش از آن‌که وقت کافی برای هدف اصلی خود صرف کنند، آن را رها می‌سازند، کوچ به مراجعین کمک می‌کند تا در مسیر اصلی خود قرار گیرند و راهبردهایی که بر اساس نیازهای خود طراحی کرده بودند را مورد آزمون قرار دهند.

درنهایت، درمانگر به مراجع کمک می‌کند که به‌طور مداوم راهبردها و ساختارهایی که طراحی کرده است را ارزیابی کند و ببیند که آیا این راهبردها و ساختارها اهدافش را تأمین می‌کنند یا خیر.
اجزای اصلی روش درمانی کوچینگ عبارت‌اند از: مشارکت و همکاری، ساختار و پیشرفت تدریجی.
فرد از طریق همکاری با کوچ، نه‌تنها مشخص می‌کند که از کوچ خود چه کمکی می‌خواهد، بلکه معلوم می‌سازد که چگونه می‌تواند آن را درونی کند. هدف اصلی این است که به تدریج، یادآوری بیرونی کوچ به صدای درونی شخصی تغییر کند و در نهایت این صدای درونی است که به فرد کمک می‌کند تا تغییر را از درون خود آغاز کند.

ساختار یکی از اجزای اصلی و حیاتی این روش درمانی است که پذیرش آن برای بسیاری از افراد دشوار است. از یک طرف افراد احساس می‌کنند که به وسیله ساختار محدود می‌شوند، چرا که از آن‌ها انتظار دارد کارهایی را انجام دهند که دوست ندارند، از طرف دیگر، ساختار باعث می‌شود که افراد با موفقیت کارهایشان را به پایان برسانند، در نتیجه کمتر از قبل در برابر کارها احساس تهدید یا غافل‌گیری نمایند. ساختار باید متناسب با توانایی‌های فرد ایجاد شود.
سومین اصل مهم در این روش درمانی این است که به فرد کمک شود تا توانایی درون نگری، آگاه شدن از نیازها و یافتن راه حلی برای مشکلات را به دست آورد. در این روش به جای این که از مراجع پرسیده شود که چرا فلان کار را انجام ندادی، پرسیده می‌شود که چه چیزی مانع از انجام این کار می‌شود و این که در آینده چه انتخاب‌های دیگری ممکن است داشته باشد. با این روش مراجعه کننده متوجه می‌شود که چگونه خودش در به وجود آوردن مشکلش سهم دارد و وقتی متوجه می‌شود که علیه خودش کار می‌کند، می‌تواند یک راهکار جدید ارائه بدهد تا به هدفش برسد. از طرف دیگر در بیشتر مواقع، مراجع برای مشخص کردن موثرترین خط مشی، در حال آزمون و خطا به سر می‌برد و این آزمون و خطا در واقع بخش مهمی از درمان به شمار می‌آید.

بنابراین از ابتدا باید متوجه بود که کوچینگ یک مسافرت طولانی است، به تدریج پیش می‌رود و همواره با موفقیت همراه نیست. این دیدگاه باعث می‌شود که فرد به درمان متعهد باقی بماند و به خاطر ناملایماتی که در طول درمان پیش می‌آید درمان را رها نکند. افراد در مراحل اولیه ممکن است طبق عادت، به دنبال هر شکستی احساس تحقیر نمایند و تصور کنند که یک بازنده‌اند. اما باید به یاد داشته باشند که نتیجه عمل از فرد انجام دهنده آن عمل جدا است، در این صورت می‌توانند از احساس حقارت بگذرند و به سمت عملکردهای مثبت حرکت کنند.

 


نتیجه گیری
افراد مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی، در حافظه نقص دارند. آن‌ها به آسانی پیامدهای گذشته و اهداف آینده را فراموش می‌کنند. زمانی که طبق یک برنامه یا ساختار کار می‌کنند، به تدریج شل می‌شوند و فکر می‌کنند که «من دیگر به این برنامه نیاز ندارم. من مشکلم را حل کرده‌ام و الان خوب هستم» و از راهبردهای جدید دست می‌کشند. همین موضوع باعث می‌شود که دوباره به عادت‌های بد پیشین که تشخیص داده بودند باید ترک شود بازگردند. بنابراین درمانگر به افراد کمک می‌کند تا عادت‌های جدید کسب شده را تمرین و تقویت کنند تا درونی شود.

در نتیجه می‌توان گفت که کوچینگ، از طریق پنج عاملی اصلی یعنی، حفظ سطح انگیختگی، تعدیل هیجان‌ها، حفظ انگیزه، ارائه بازخورد فوری و به عهده گرفتن نقش مدیریت اجرایی برای تمرکز، به فرد کمک می‌کند و در نتیجه از توانایی فرد برای انجام اعمال خود انگیخته و الگوهای تغییر رفتاری حمایت به عمل می‌آورد. بنابراین از ابتدا باید متوجه بود که کوچینگ یک مسافرت طولانی است، به تدریج پیش می‌رود و همواره با موفقیت همراه نیست. این دیدگاه باعث می‌شود که فرد به درمان متعهد باقی بماند و به خاطر ناملایماتی که در طول درمان پیش می‌آید درمان را رها نکند.

نویسنده: جناب آقای نوید مهروی از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب و کار ویدان
 

 

نظرات کاربران
ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید