هدایتگری کوچینگ معنا در مبارزه با راحتطلبی
- 2 سال پیش
- مقالههای کوچها
- 6 دیدگاه
- 655
زندگی انسان شامل علاقهمندیهایی است که باید با بخشی از آنها مخالفت کرد و با بخشی از آنها موافقت کرد. به عبارتی زندگی درگیری انسان با علاقهمندیهای خودش است.
علاقهمندیهایی که انسان باید با آنها مخالفت کند علاقهمندیهایی نوعاً مخفی و پنهان هستند. اسم این مخالفت یا موافقت یا به تعبیری بیدار ساختن و خواباندن علاقهها را "مدیریت علاقهها" مینامیم.
تفسیر زندگی، مدیریت علاقهمندیهاست و فهم انسان در خدمت مدیریت علاقهها است و به خاطر همین علاقهها است که ما به دنبال یادگیری و آموزش میرویم و اثر همین یادگیریها در علاقهها خودشان را نشان میدهند.
در موافقت با علاقهها اتفاق خاصی نمیافتد و راحت است و گاهی کمکم این ارضاء تمایلات باعث حذف آن میشود اما اصل کار در علاقهمندیهایی است که بنای مخالفت با آنها را داریم (بخش تلخ ماجرا و مهمترین قسمت مدیریت علاقهها)
در اسلام به آن مبارزه با هوای نفس میگویند و تفسیر بندگی یعنی گرفتن برنامهای که از جانب خداوند میگیریم برای مدیریت علاقهها.
خود خداوند نیز یکی از علاقههای انسان است و خود خدا باید کمک کند تا بتوانیم علاقهمان را به او مدیریت کنیم و به عبارتی خداوند به ما برنامه نمیدهد که ما به دنبال آن برویم، بلکه باید با همراهی خودش آن را انجام دهیم یعنی همیشه و همهجا بدانیم حاضر و ناظر است و این مبارزه با علاقهها تمامی ندارد و اگر کار به جایی رسید که علاقهمندی بدی برای مخالفت وجود نداشت کار به مخالفت به علاقهمندیهای خوب میرسد در جهت ارتقاء تعالی انسان (مثل روزه گرفتن)
اولین یا با اولویتترین علاقهای که انسان باید با آن مقابله کند "راحتطلبی" است. راحتطلبی با لذت طلبی متفاوت است. یعنی در راحتطلبی تو میخواهی مثلاً گرسنه نباشی اما در لذت طلبی یعنی زیادهروی در خوردن یک غذای لذیذ، به عبارتی لذت طلبی یک مرحله بعد از راحتطلبی است.
انسان با راحتطلبی به دنیا میآید اما برنامه زندگی انسان مدیریت آن است.
پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: چرا چیزی را که در دنیا خلق نشده است را میخواهید؟! (راحتطلبی)
و این میل انسان به راحتطلبی از زندگی و ذات ابدی او نشئت گرفته شده است و در این دنیا به معنای واقعی کلمه محقق نخواهد شد.
تفسیر عبودیت بذر کل کردن است (یعنی همهٔ وجودت را به خداوند بدهی) اگر انسان مقداری را برای خود نگه دارد و برای خدا بذر نکند، بندگی و عبودیت نکرده است.
پس برنامهٔ خداوند برای زندگی مدیریت علاقهها یا مبارزه با نفس است که کلید آن و نقطهٔ آغاز آن مبارزه با "راحتطلبی" است. (در باب سختی و دشواری مبارزه با نفس همین بس که خداوند از آن بهعنوان "جهاد اکبر" یاد میکند)
راحتی چیزی نیست جز لقاء خداوند و ما فقط در آن دنیا بهراحتی و رفاه مطلق میرسیم. آرامش هم نوعی راحتی روانی و روحی است.
باید در مبارزه با راحتطلبی دچار "انتقامگیری" نشویم، مثل افرادی که در طول هفته سختکوش هستند اما در آخر هفته به تلافی کاملاً میخوابند یا شخص روزهداری که در موقع افطار پرخوری میکند.
راحتطلبی در سبک زندگی اگر پروبال پیدا کند یک حالت دو مینویی پیدا میکند و اگر انسان نسبت به راحتطلبی شرطی شد و در میانهٔ راه شرایط راحتطلبیاش مهیا نشد، تبدیل به یک انسان منفی نگر و غرغرو میشود.
روایتی از امام صادق (ع) در توحید مفصل هست که حضرت میفرماید: اگر انسان ضرورت نیاز بدنش به مواد غذایی و آب را با شعورش متوجه میشد نه از طریق احساس گرسنگی و تشنگی و حالت ضعف، این انسان آنقدر از سر راحتطلبی و تنبلی به دنبال تهیه غذا و خوردن غذا نمیرفت تا بمیرد.
به تعویق انداختن کارها علامت این است که کسل هستیم و کسل به کسی میگویند که تنبلی بر او غلبه کرده است. تأخیر در نماز خواندن نیز به خاطر تنبلی و راحتطلبی است.
از بین بردن "راحتطلبی"
راحتطلبی از نیش عقرب خطرناکتر است چراکه نیش عقرب هم درد دارد هم احتمال دارد انسان را بکشد اما راحتطلبی خوشآیند است و از طرفی هم نه انسان را میکشد و نه حتی اجازه میدهد زندگی کند.
اولین برنامهٔ خداوند برای مقابله با راحتطلبی "نماز" است. بخصوص نماز صبح برای بیداری در وقت سحر و مبارزه با خواب غیرضروری و تنپروری.
ما قرار نیست راحتی را کنار بگذاریم اما انسانی که قضیه مدیریت راحتطلبی را با خودش حل نکرده باشد، با صبر و مقاومت هم میانهای نخواهد داشت.
فرهنگ راحتطلبی انسانها را دینگریز و تنبل خواهد کرد. بشر عصر مدرن به خاطر سبک زندگی مدرن که رفاه را به همراه داشته در مقایسه با انسانهای عصرهای گذشته که به خاطر عدم وجود چنین امکاناتی زندگیهای سختتری داشتند، دچار توقعات و روحیات خاصتری است که نهتنها رضایتمندی او را کاهش میدهد بلکه عجولتر هم میشود که اینها از آفات راحتطلبی است.
خداوند مبارزه با راحتطلبی را آزمونی برای سنجیدن تلاش و صبر انسان قرار داده است.
در قرآن آیات زیادی در خصوص مبارزه با راحتطلبی وجود دارد اما چون سبک زندگی انسانهای گذشته، سختیهای ذاتی داشته، لزوم پرداختن به آنها از سوی مبلغین احساس نمیشده است و ما بپذیریم که در سیستم دنیا این سختیها برای ما طراحی شده است.
"سحرخیزی"
اولین راحتطلبی که مبارزه با آن خوب است، دل بریدن از خواب و سحرخیزی است که لازمهٔ تقرب به خداوند است. سختیهایی که در برابر راحتیهای مذموم میکشیم قوانین طبیعی جهان هستند، درست مثل همان ورزشکاری که با راحتی بدن خودش بهوسیله تمرینات سخت ورزشی مبارزه میکند تا جسم سالم و اندام زیبایی داشته باشد و یک فردی هم برای تقویت روح و معنویتش نگاه حرام نمیکند و با لذت شهوت مبارزه و مقابله میکند.
فضای دنیا آکنده شده است از عوامل فریب انسان، و کسب راحتی قلب را نمیفهمد، مگر کسی که جرعهجرعه لقمههای غیظ را قورت میدهد و خشم خود را آشکار نمیکند (رابطهٔ کظم غیظ و راحتی قلب)
از عوامل اعصاب خوردی و هواپرستی، راحتطلبی است.
چند سؤال:
آیا خداوند این حس راحتطلبی را در ما قرار داده است تا با آن مبارزه کنیم یا نه این میلی است جهت ایجاد آرامش و شوق برای حرکت به سمت یک هدف متعالیتر؟
کدام راحتطلبی است که انسان را به حرکت وامیدارد و رشد میدهد؟
آیا با راحتطلبی فقط باید مبارزه کنیم و مخالفت کنیم؟ آیا مثل ثروت نمیتوان از آن استفاده کرد؟
یکی از راحتطلبیهای خوب و عالیترین مرتبه راحتطلبی، انس با خداوند است. (مثل انس نوزاد با مادر) همانطور که جسم انسان در مشقت فعالیتهای روزانه در منزل به آرامش میرسد، روح انسان هم بعد از تمام درگیریهای روزانه در لحظاتی که در حالت عبادت و گفتگو با خداوند است به آرامش میرسد (در شرایط تمرکز و توجه به خداوند نه با ذهنی درگیر و پراکنده) آن راحتی که مدنظر پروردگار است، راحتی و فراغتی است که انسان بعد از سختی به آن دست پیدا میکند نه راحتی که از سر تنبلی ایجاد شود (پایینترین درجه راحتطلبی)
همیشه راحتطلبی بر روی مبل خوابیدن و کم کار کردن نیست گاهی به شکل سکوت در برابر دفاع از حق و مظلوم است. انسان حتی با سحرخیز و پرتلاش بودن هم از شر راحتطلبی راحت نخواهد شد و این میل از پیچیدگیهای نفس انسان است که نباید از آن غافل بود. راحتطلبی میلی است که بسیار مکار و حیلهگر است.
یک نکته:
چرا به تارک نماز کافر میگویند اما به فرد زناکار که مجازات سنگینی هم برای آن در نظر گرفته شده، کافر نمیگویند؟
این یعنی لذت طلبی انسان را به کفر نمیرساند اما راحتطلبی این کار را انجام میدهد، چون فرد زناکار درگیر فشارهای جنسی شده و برای پاسخ به نیاز جنسی خود از راه حرام اقدام کرده است اما فرد بینماز که از نخواندن نماز لذتی نمیبرد!!!
در ادامه بحث عدم دفاع از حق بهعنوان یک راحتطلبی میتوان به تاریخ و عواملی که باعث شد تا مسلمانان از حق حضرت علی (ع) و فرزندانش بخصوص امام حسین (ع) دفاع نکنند اشاره کرد که عامل راحتطلبی در مقابل قبول سختیهای دفاع از حق بود.
راحتطلبی در سیاسیون بسیار مخربتر از مردم عادی است چون تصمیمات آنها بر روی یک کشور و جامعه تأثیر میگذارد.
مکر نفس این است که راحتطلبی را تئوریزه میکند که همین امر مبارزه با مکر نفس را بسیار سخت و پیچیده میکند زیرا برای افراد موفق و تلاشگر و مخلص در قالب موارد صحیح جلوهنمایی میکند تا او را از هر کار بزرگتر و مهمتر بازدارد.
انسانهایی که روح بزرگی داشتند و با مبارزه با راحتطلبی و تضعیف نفسشان، این روح را به عظمت رساندند، بسیار انسانهای تأثیرگذاری در جوامعشان بودهاند.
برای اینکه بتوانیم علیه راحتطلبی خودمان قیام کنیم و در درجه بعدی هوشیاری خودمان را در برابر مکر نفس حفظ کنیم چه کاری باید انجام دهیم؟!
یک عامل وجود دارد که کسب آن بسیار دشوار است و آن عامل شوق به تعالی، شوق به خدمت، شوق به برپایی حق، شوق به رضایت پروردگار، شوق به ملاقات خداوند و شوق به تحقق همهٔ خوبیها در سرتاسر عالم است. پای شوق که به میان میآید، از یک انسان فردی پرتکاپو میسازد به عبارتی مهمترین عاملی که راحتطلبی را از بین میبرد شوق است و افراد راحتطلب دچار دلمردگی هستند.
مثال آدم مشتاق مثال فردی است که در حال غرق شدن است که هیچ همتی ندارد بهجز نجات خودش از غرق شدن و همهچیز را در آن لحظه بهغیراز نجات خودش فراموش میکند.
راحتطلبی را نیاز نیست بهطور مطلق از بین ببریم بلکه راههای صحیح برای پاسخ گفتن به آنها وجود دارد.
یکی از مکرهای نفس و شیطان این است که انسان را با واقعیتها روبرو نمیکند و این یک تصور اشتباه است که انسان فکر کند واقعبینی او را از آرمانگرایی بازمیدارد و اجازه نمیدهد انسان به واقعیتها توجه کند درحالیکه همین واقعیتها هستند که ما را به سراغ خداپرستی میفرستند و حتی واقعیتها ما را ملزمتر، فداکارتر، ایثارگرتر و آرمانگرا میکنند. خیال داشتن یا رسیدن به زندگی راحت و بیدغدغه و خوش به انسان لطمه میزند؛ بعضی از این خسارات حسادت، حرص و حسرت است که مخل آسایش و آرامش روحی و روانی انسانها هستند.
انسانهایی که به دنبال راحتطلبی هستند، این اتفاق نمیافتد مگر اینکه بلاها و سختیهایی که برای انسانهای صالح پیشین اتفاق افتاده، برای آنها نیز پیش بیاید و در برابر این سختیها تحمل کنند، صبر نمایند و به وظایف خود عمل کنند.
"راهحل نهایی"
راهحل نهایی این است که بنای راحتی در جریان زندگی را برای خودمان قرار ندهیم و به سمت مبارزه با راحتطلبی برویم (نه ریاضتطلبی نادرست)
راحتطلبی از سر تکلیف و وظیفه تنها راحتطلبی مطلوب است. مانند تأمین لوازم رفاهی منزل برای راحتی خانواده (مثل مبلمان، اتومبیل و...)
به عبارتی ما نباید بنای راحتطلبی داشته باشیم و حتی به استقبال سختیهای سازنده به نیت تقرب به خداوند و ساختن جسم و زندگی سالم برویم و در خصوص راحتطلبی خیالبافی نکنیم و در سختیهایی که به ما تحمیل میشود از آنها استقبال کنیم زیرا مطمئناً بعد از این سختیها، رفاه و پاداشی به ما خواهد رسید.
درنهایت منظور این است که انسان هدف زندگی را تکلیف خود قرار دهد نه راحتطلبی مذموم و مخرب.
میل به دنیا داشتن موجبات رنج و عذاب انسان را فراهم میکند و زهد نسبت به دنیا موجبات راحتی قلب و بدن انسان را ایجاد میکند.
نویسنده: جناب آقای علیرضا بهمنش از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان