نجات از محدوده امن ذهنی به کمک لایف کوچینگ
- 2 سال پیش
- مقالههای کوچها
- 8 دیدگاه
- 335
چکیده:
کوچینگ هنر تسهیل کردن راه برای رسیدن به هدف است. کوچینگ مجموعه مهارتهایی است که استعدادها و پتانسیلهای فرد را شکوفا میکند. تا فرد بتواند در زندگی شخصی و حرفهای خود کارایی و عملکرد بهتری داشته باشد. کوچینگ به فرد فرصت میدهد تا برای خود اهدافی مشخص کند و در راستای محقق شدن این اهداف گام برداشته و اقداماتی صورت دهد. کوچ راه را برای رسیدن به این اهداف و موفقیت فرد هموار میکند.
این روزها با نگاه انداختن به اطرافمان متوجه تبلیغات، کتابها، محتواها و... درزمینهٔ زندگی بهتر میشویم. آیا تابهحال فکر کردهاید چرا جامعه ما به این سمت رفته است؟ شاید جوابتان مشکلات اقتصادی، تورم، تحریم، ناتوانی کشور در تأمین نیازهای مردم، کمبود شغل و... باشد. به این فکر کنید که تمام مشکلاتی که در جواب سؤال مطرح نمودید حل شود، حال فکر میکنید دقیقاً بعد از حل مسائلتان دیگر زندگی بهتر و شادی تجربه خواهید کرد؟ آیا شما برای شاد زندگی کردن و داشتن زندگی بهتر، محدود به مسائل کلان هستید؟ آیا دیگران در شاد نبودن شما دخیل هستند و شما نمیتوانید برای خود زندگی بهتری بسازید؟ اگر جوابتان این است که در این شرایط نمیتوان شاد زیست و زندگی خوبی تجربه کرد پس چطور دنیا و همین کشور خودمان مملو است از کسانی که در شرایط سخت ستاره شدند و زندگی برای خود ساختند که همه انگشتبهدهان ماندهاند؟ اما اگر در ذهن شما جرقهای زده شد و جوابتان این است که خودتان باید کاری بکنید من به شما میگویم: آها! درست است! خودش است!
هرکس تعریف متفاوتی از شادکامی، سعادت، موفقیت یا حتی سلامتی دارد. بهعلاوه نگرشها، ارزشها، باورها و دیدگاههای افراد متفاوت از یکدیگر است. اما این قانون درباره همه افراد صدق میکند: هیچکس بهاندازه خودت به زیروبم زندگیات و نقاط پنهان و آشکار شخصیتت آگاه نیست. فقط گاهی اوقات افراد از نقاط قوت، نقاط قابلبهبود (نقاط ضعف) و جنبههای مختلف زندگیشان شناخت کافی ندارند.
در چنین شرایطی فرد به یک لایف کوچ و راهنما نیاز دارد تا به خودآگاهی رسیده و بینش و بصیرت خود را افزایش دهد. این شکل از خودآگاهی سرچشمه و منشأ تغییر و تحولات بزرگی در زندگی افراد خواهد بود. این شما هستید که باید تغییر کنید بدون در نظر گرفتن اینکه کجای این کره خاکی زندگی میکنید، آنجا چه قوانینی حاکم است، آیا به من اهمیت میدهند وَ وَ وَ وَ وَ.
تابهحال به محدوده امنی که ذهن شما برایتان ساخته است فکر کردید؟ آیا وقت بیرون آمدن از این امنیت ذهنی نیست؟
مقدمه:
در این مقاله قصد داریم به این موضوع بپردازیم محدوده امن ذهنی که بسیاری از افراد دنیا و بهخصوص قشر محترم حقوقبگیر و کارمندان عزیز گرفتار آن هستند چیست و چطور باید از آن خارج شد و موجب چه زیانهایی برای ما میشود صحبت کنیم که در این زمینه لایف کوچینگ خدمات شایانی به ما میکند.
منطقه امن ذهنی همان ایده آلها و شرایطی است که شما در آن احساس راحتی میکنید و دوست ندارید بههیچعنوان از این شرایط خارج شوید. منطقه امن ذهنی شما با میزان استرس و اضطراب شما رابطه مستقیم دارد. هرگاه بخواهید از این منطقه خارج شوید و تجربیات جدیدی را کسب کنید، بدون شک دچار استرس خواهید شد. اما مهم این است که برای دستیابی به اهدافتان باید از این منطقه خارج شوید. در غیر این صورت ممکن است پیشرفت و رشد شما تحتالشعاع قرار بگیرد و نتوانید آنگونه که باید زندگی خود را پیش ببرید. شخصی که حاضر نیست از این منطقه امن و دایره راحتی خودش خارج شود، کمکم دچار این حس خواهد شد که توانایی و یا به زبان سادهتر، عرضه انجام هیچ کاری را ندارد و نسبت به خود دچار احساسات منفی خواهد شد.
پس در این مقاله قصد داریم با کمک گرفتن از لایف کوچینگ از محدوده امن ذهنی خود خارج شویم.
لایف کوچینگ از دو کلمه «لایف» و «کوچینگ» شکلگرفته است. لایف به معنی زندگی است و در این صورت میتوان لایف کوچینگ را کوچینگ زندگی هم نامگذاری کرد. در این صورت باید نگاهی به معنی واژه کوچینگ بیندازیم. ریشه واژه کوچینگ به معنای راندن کالسکههای مسافری است، اما امروزه از این واژه برای مربیگری، راهنمایی و راهبری استفاده میشود. در حوزه بحث ما، کوچینگ متد روانشناسی جدیدی است که از نیمه دوم قرن بیستم رواج یافته است. ازاینرو معنی لایف کوچینگ را میتوان به این صورت گفت؛ راهبری و مربیگری فرد برای زندگی بهتر. با توجه به معنای عمیق و چندوجهی واژه «کوچینگ» در حوزه بحث ما، بهتر است برای جلوگیری از دور شدن از معنای اصلی آن، از ترجمه فارسی آن استفاده نکرده و آن را همچنان «لایف کوچینگ» یا «کوچینگ زندگی» نامگذاری کنیم.
میخواهیم در این مقاله به خروج از محدوده امن بپردازیم. زیرا احساس شده مردم بهخصوص مردم جامعه ما درگیر این ذهنت غلط شدند و متأسفانه به این سبک زندگی عادت یا در حال عادت کردن هستند و این میتواند دلیلی برای پیشرفت نکردن، شاد زندگی نکردن، آگاه نشدن از تواناییهای خود، راضی شدن به کم و ... باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در این مقاله قصد داریم به موارد ذیل بپردازیم:
1) مشخصه افرادی که دچار محدوده امن ذهنی هستند
2) چطور محدوده امن خود را کشف کنیم؟
3) چرا ترک منطقه امن ذهنی تا این اندازه سخت است؟
4) مزایای خارج شدن از منطقه امن ذهنی چیست؟
5) چگونه از منطقه امن خود خارج شویم؟
6) لایف کوچ در مورد محدودیت ذهنی کجا به کمک میآید؟
مشخصه افرادی که دچار محدوده امن ذهنی هستند:
قرار داشتن افراد در دایره امن در حقیقت یک گونه رفتاری را شامل میشود که در آن فرد سعی میکند آرامش و رضایت هرچند اندک فعلیاش را نگه داشته و خود را به چالش نکشد و همینطور اضطراب خود را در پایینترین سطح نگه دارد. از کوچکترین رفتارهای روزمره گرفته تا اخذ تصمیمهای مهم زندگی هر فعالیتی که مطابق با دایره راحتی خود باشد را انتخاب میکنند.
افراد در محدوده راحتی تمایل دارند فقط کارهایی که بهخوبی بلدند و یا حداقل آشنایی دارند را انجام دهند چون هرگونه فعالیت خارج از تواناییهایشان آنها را به چالش کشیده و اضطراب به همراه خواهد داشت. درنتیجه برای حفظ راحتی و آرامش نسبی خود باید از فعالیت و تلاش برای تغییر و رشد زندگی و کسبوکارتان دست بکشید.
چطور محدوده امن خود را کشف کنیم؟
بگذارید برای راحتتر درک کردن این موضوع مثالهایی در بعضی ابعاد ظهور این ذهنیت محدودکننده برایتان بزنم. اگر افرادی که از آنها خوشتان نمیآید دائماً در دایره دید شما هستند، اگر مدتی است حقوق ثابت دریافت میکنید و در این زمینه پیشرفت چندانی نداشتید، اگر حاضر هستید برای نگهداشتن شغل فعلیتان به هر سختی و اجباری تن دهید، اگر راضی هستید به پول اندکی که هر ماه به حسابتان میآید و اعتقاد دارید آبباریکهای هست، اگر تلاش دارید همه اطرافیانتان را ازخودراضی نگه دارید، اگر حاضر به ریسک کردن برای بهبود زندگی خود نیستید، اگر اهداف جدیدی در جهت رشد بیشتر خود ندارید، اگر درگیر یک روزمرگی تکراری در زندگی هستید و اگرهایی ازایندست که شما را محدود کرده است متأسفانه باید گفت که شما دچار محدوده امن ذهنی هستید. وقتی همان کارهای همیشگی و روزمرهتان را مانند یک چرخه تکرار میکنید و فکر میکنید همه چیز تحت کنترل و فرمان شماست و بهاینترتیب میزان استرس و اضطراب خود را کم میکنید و بهاینترتیب دیگر نیازی به خارج شدن از منطقه امن خود ندارید.
این کاملاً صحیح است که استرس و اضطراب به سلامتی و آرامش شما کمک میکند اما به این نکته هم توجه کنید
که استرس و اضطراب همیشه هم بد نیست و لازمهٔ رشد و پیشرفت شما نیز هست، این باعث میشود خود را به چالش بکشیم، اهداف جدیدی برای خود تعریف کنیم و برای پرچم نهادن در قله اهداف دست به خارج شدن از منطقه امن خود میزنیم.
چرا ترک منطقه امن ذهنی تا این اندازه سخت است؟
دلیل 1: طرز فکر ثابت:
اگر زیر کاناپه راحتی که روی آن نشستهاید، آتشی روشن باشد، شما ناگهان از جای خود میپرید و شروع به دویدن میکنید. کاناپه محدوده امن ذهنی شماست و برای بلند شدن از روی آن نیاز به یک محرک دارید.
اول باید نگاهی به درون خود بیندازید و ببینید چه اهدافی در زندگی دارید که میخواهید به آنها دست یابید. اهداف اتان باید بهاندازه کافی برایتان مهم باشند تا شما را به تلاش وا دارند. ابتدا از همه باید و باید باور داشته باشید که میتوانید به آن هدف برسید.
ویژگیهای اساسی وجودی شما آن چیزهایی هستند که از طریق تلاش و اتخاذ تصمیمهای مناسب، میتوانید آنها را رشد داده و در وجود خود پرورش دهید. مانند هر چیزی میزان اعتمادبهنفس و تواناییهای شما ثابت نیستند و میتوانند رشد و تکامل یابند.
اگر در جای خود راکد هستید، احتمالاً بزرگ فکر نمیکنید، طرز فکر ثابتی دارید که خودتان را کوچکتر و کماهمیتتر از آن چیزی هست، میبینید.
دلیل 2: ترس:
ترس به شما اجازه خروج از محدود امن ذهن را نمیدهد. ترس از موقعیتهای جدید، ترس از شکست خوردن و ترس از تحمل رنج. دومین دلیلی که باعث میشود شما از محدوده امن خود خارج نشوید همین ترس لعنتی است. افراد بزرگ و مهم در طول تاریخ کسانی بودهاند که خطرناک زندگی کردهاند.
آبراهام موزلو روانشناس معروف میگوید:
"در هرلحظه ما دو انتخاب داریم حرکت به جلو و بهسوی رشد یا عقبگرد به سمت امنیت!"
بهترین صفت برای ترس، همان لعنتی است! ترس است که دائماً در گوش شما زمزمه میکند اگر این کار را انجام دهی.... خب شما بگویید چه میشود؟ شکست میخورید؟ ورشکست میشوید؟ دیگران ممکن است از شما خوششان نیاید؟
پس چطور میشود بدون خطر کردن پیشرفت کرد؟ کنجکاوم بدانم افرادی که به موفقیت از هر لحاظی شما فکرش را میکنید، رسیدهاند چطور به چنین جایگاه والایی دستیافتهاند که اسمشان در یادها باقیمانده و خواهد ماند؟ این ترس است که مانند یک خط قرمز دور شما حلقه زده است و دائماً در گوش شما میخواند این خط قرمز توست و حق عبور از این خط را نداری! از خطوط قرمز محدودکننده ذهنتان عبور کنید، بدترین سناریو که ممکن است پیش بیاید شکست شماست و برای دفعات اول خیلی هم دور از انتظار نیست اما تا شکست را تجربه نکنید پیشرفتی در کار نخواهد بود. اینطور بگویم، اگر برای رشد و پیشرفت فرمولی متصور شویم قطعاً شکست در این فرمول جایی برای خود دارد. بلند شوید همین حالا بیند شوید، قلب ترسهایتان را بشکافید و ظهور کنید. نگذارید هنگام پیری که در کاناپهای فرو رفتهاید و چشمبهراه ملکالموت هستید با خود بگویید کاش اینطور زندگی نمیکردم و این برای آن شخص عذابی دردناک خواهد بود و آن موقع است که حقیقتاً دیگر نمیتوان کاری از پیش برد.
دلیل 3: عملگرایی:
تا وقتیکه طرز فکر ثابتی دارید، اهداف الهام بخشی ندارید، یا اهدافی دارید اما باور ندارید که میتوانید به آنها برسید،
بیشازحد به ترس فکر میکنید و خلاصه بگوییم سعی ندارید از دایره امن ذهنی خارج شوید، هیچ اقدامی برای رسیدن به اهدافتان انجام نخواهید داد و این همان عملگرا نبودن شماست.
کدام فرد موفقی را دیدهاید که روی کاناپه دراز کشیده باشد و درحالیکه موبایل به دست در شبکههای اجتماعی میچرخد به موفقیت برسد؟ بله درست است هیچکس. رشد و ارتقا نیاز به عملگرایی دارد پس باید بهپیش رفت و انجام داد.
مزایای خارج شدن از منطقه امن ذهنی چیست؟
در هر قسمت از مزایای این بخش میخواهم سؤالی را با شما مطرح کنم. پاسخهایتان را روی برگهای یادداشت کنید و زمانی که تصمیم به خروج از محدوده امن گرفتید و این کار را انجام دادید برگردید و دوباره به این سؤالات پاسخ دهید. در ادامه دو برگه پاسخهای خود را کنار هم بگذارید و ازآنچه میبینید شگفتزده خواهید شد.
1- ماهرتر میشوید
ماندن در منطقه امن سبب کاهش بهرهوری میشود و انگیزه شما را برای انجام کارهای بیشتر و آموزش چیزهای جدیدتر از بین میبرد.
چگونه میتوانید با خارج شدن از محدوده امن خود که مختص شما نیز هست، فردی ماهرتر در زمینهای که دوست دارید شوید؟
2- با تغییرات جدید و غیرمنتظره، آسانتر برخورد میکنید
با ریسک کردن به شیوهای کنترلشده و به چالش کشیدن خودتان در مورد کارهایی که اغلب انجام نمیدهید، میتوانید قسمتی از عدم اطمینان به شخصیتتان را در یک محیط کنترلشده تجربه کنید. یادگیری زندگی در خارج از منطقه امن ذهنی موقع تصمیمگیری میتواند شما را برای روبرو شدن با تغییرات جدید زندگی آماده کند.
فکر کنید در یک موقعیتی که همیشه از قرارگیری در آن هراس داشتهاید گیر افتادهاید، برای رهایی چه میکنید؟ با آن موقعیت چگونه رفتار میکنید؟ میخواهید تا ابد از آن موقعیت فرار کنید؟ زمان رویارویی فرا نرسیده است؟
3- ماندن در وضعیت اضطراب مطلوب برای شما راحتتر میشود
زمانی که از منطقه امن ذهنی خود خارج میشوید، این کار با گذشت زمان راحتتر میشود چون در حقیقت به آن وضعیت اضطراب مطلوب عادت میکنید.
به این فکر کنید که اضطراب خروج از محدوده امن برایتان به یک امر بدیهی تبدیل شده است، چه کاری برای به وقوع پیوستن این تصور میتوانید انجام دهید؟
4- چیزهای جدید یاد میگیرید
یکی از بهترین فواید خارج شدن از منطقه امن این است که به دنبال تجربیات جدید، آموزش مهارتهای جدید و پیدا کردن ایدههای جدید میروید. وقتیکه تصمیم بگیرید کار جدیدی را انجام دهید که پیشازاین انجام نمیدادید سبب میشود که به دنبال دستیابی به معلومات جدید رفته و با انرژی بیشتر با چالشهای پیش رو برخورد کنید.
دوست دارم بدانم که دستوپنجه نرم کردن با چالشها چطور باعث رشد و یادگیری شما میشود و تفاوت آن با زمانی که در محدوده امن چیزی یاد میگیرید چیست؟
5- پیدا کردن علاقهمان در زندگی
ترک نکردن منطقه امن اجازه نمیدهد به چیزهایی که به آن علاقهمندیم برسیم. چراکه شور و هیجان زندگی هیچوقت در کنار راحتطلبی پیدا نمیشود تنها با قدم بیرون گذاشتن از این منطقه است که امکانپذیر است.
کنجکاوم بدانم چه تفاوتی میان رسیدن به علایق هنگام قرار داشتن در محدوده امن و بعد از خروج از آن وجود دارد؟ چون هر دو دسته مدعی رسیدن به علایق خود هستند.
6- اطمینان پیدا میکنید به کم راضی نشدهاید
چنانچه هنوز چیزی که شما را به شوق بیاورد، میخواهد عشق باشد یا علاقه، زندگی شما را به طرفی میکشاند که به چیزهایی که دارید راضی شوید و به آنچه میتوانستید با خارج شدن از منطقه امن به دست آورید نرسید.
یکی از دستاوردهایی که بسیار در موفقیت آینده شما مؤثر است همین موضوع است. تا زمانی که به آنچه دارید راضی باشید و تلاشی برای بیشتر کردن آن نکنید رشد نخواهید کرد. باید به این موضوع اشاره کرد که این باور صحیح با ناشکری و ناسپاسی آنچه خداوند در اختیار بندگان قرار داده است کاملاً تناقض دارد و منظور از راضی نبودن به آنچه دارید در جهت بیشتر به دست آوردن به همراه سپاسگزاری از نعمتهای خداوند است. ما خدا را شکر میکنیم و چون خداوند منبع تمام آنچه ما با عطا میشود هست، پس به کم قانع نمیشویم چون پروردگار ما صاحب منبعی بینهایت است. پس میتوان نتیجه گرفت راضی بودن و زیادتر نخواستن نوعی ناسپاسی است.
چطور راضی نبودن به کم سبب کمال ما میشود؟
چگونه از منطقه امن خود خارج شویم؟
ابتدا باید بدانید که عوامل گوناگونی در شکلگیری و شرایط منطقه امن شما اثرگذارند. ازجمله این موارد میتوان به خانواده، دوستان و خواهر و برادر شما اشاره نمود. پس باید با این عوامل تأثیرگذار بر مرزهای منطقه امن خود غلبه کنید. البته این موضوع را نیز باید گفت اکثر محدودیتهای شکلگرفته توسط پدر و مادر که در تربیت مستقیم فرزندان نقش دارند و بهخصوص مادر شکل میگیرد. اما قطعاً این اتفاقات یکشبه اتفاق نمیافتد. بلکه باید بهآرامی خودتان را از منطقه امن خارج کنید.
در این قسمت نیز سؤالاتی از شما پرسیده خواهد شد که پاسخ به آنها مانند نوری در جاده تاریک راه را به شما نشان خواهد داد. شاید باورش سخت باشد اما امتحان کنید و نتایجش را ببینید.
انگیزهتان را دوباره به دست آورید
ما تصوری از آن کسی که در آینده میخواهیم به آن تبدیل شویم و آنچه میخواهیم به دست آوریم در ذهن خود پرورش میدهیم. این همان رؤیایی است که ما را به جلو حرکت میدهد، شجاعت موردنیاز برای پذیرش ریسک را به ما میدهد و در زمانهای سخت و دشوار، به ما قدرت میدهد. ما باید دوباره رؤیای خود را پیدا کنیم. بنابراین یک بار دیگر به رؤیاهایتان فکر کنید، ببینید در ذهن خود چه آرزویی دارید، به یاد بیاورید که دوست دارید چه کسی بشوید و چه کارهایی میخواهید انجام دهید، با چه افرادی میخواهید معاشرت کنید.
شما با مرور و بررسی دوباره رؤیاهایتان میتوانید شوق و هیجان لازم برای برداشتن نخستین قدم برای خروج از منطقه امنتان را در خود به وجود آوردهاید.
این میتواند برایتان جالب و کمککننده باشد که کدام انگیزه است که به خاطر آن حاضرید تا آخر دنیا بجنگید و به دستش بیاورید؟ برای تحقق آنچه کردهاید؟
ریسکهای مسیر را مدیریت کنید
ما همیشه در برابر بیرون رفتن از منطقه امنمان مقاومت میکنیم چراکه میدانیم در این صورت با ریسکهایی روبرو میشویم. امکان دارد وضعیت آنگونه که پیشبینی کردیم پیش نرود و حتی در این مسیر، دچار خطاهایی نیز بشویم؛ ضمن اینکه نگران ای کاشها و اگرها نیز هستیم.
ریسکهای مسیر از محدوده امن را لیست کنید. بیشتر نگران کدام هستید؟ آیا نگرانی شما واقعیت دارد؟ چطور میتوان نگرانی موردنظرتان را صفر یا حداقل نزدیک به صفر کرد؟ در مسیرتان بدترین اتفاق چیست و شما چه اقدامات پیشگیرانهای برای جلوگیری از آن طراحی کردهاید؟
با قدمهای کوچک آغاز کنید و در طول راه اصلاحات لازم را انجام دهید
چنانچه بخواهیم تا وقتیکه همه شرایط آماده شود و ما آمادگی کامل را پیدا کنیم، انجام و برداشتن قدمها را به عقب بیندازیم شاید مجبور شویم که تا همیشه صبر کنیم.
دستدست نکنید فقط انجام دهید. آن شرایط مطلوبی که در ذهن شماست هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد. پس اگر منتظر زمانی باشید که شرایط باب میل شما باشد و بعد شروع کنید هیچگاه آن زمان نمیآید.
کدام شرایط هستند که پابند شما شدهاند و نمیگذارند شروع کنید؟ آن شرایط چه زمانی به حقیقت میپیوندد که شما شروع به حرکت کنید؟ واقعاً آن شرایط پیش خواهد آمد؟
لایف کوچ در مورد محدودیت ذهنی کجا به کمک میآید؟
امیدواریم تا اینجا از خواندن این مقاله لذت برده باشید. همچنین امید است هنگامیکه به این بخش مقاله رسیدید به تمام سؤالات مطرحشده جواب داده باشید. اگر اینطور است شما را به خواندن قسمت آخر این مقاله دعوت میکنم.
همانطور که گفته شد اگر بهدقت مقاله را خوانده باشید و به تمامی سؤالات آن پاسخ داده باشید قطعاً بسیاری از لحظات به تفکری عمیق فرو رفته که چه جوابی باید به سؤالات داد. قطعاً این حس را تجربه کردید که به داخل وجود خود به دنبال پاسخ هستید و با کنجکاوی جوابها را از درون خود میجویید. اگر اینچنین باشد به شما تبریک میگویم شما یک جلسه کوچینگ تمامعیار را تجربه کردهاید.
ما با استفاده از مهارت کوچینگ در زیرشاخه لایف کوچینگ سعی کردیم با سؤالات خود، محدودیتهای ذهنی وجودیتان را با کمک خود شما بیرون بکشیم و به شما آشکارا نشان دهیم. همچنین به کمک شما توانستیم راههای مقابله با آن و موانع ذهنی متناسب با آن را شناسایی کنیم و راهحل را نیز شما با جواب به سؤالات یافتید. و این قدرت کوچینگ است. پس منتظر چه هستید شروع کنید...
نتیجهگیری
فهمیدیم که محدودیتهای ذهنی که در ذهنمان شکل گرفته است چقدر مخرب است و مانند وزنهای که به پایمان بسته شده جلوی پروازمان را میگیرد.
ما در این مقاله قصد داشتیم با استفاده از تکنیکهای لایف کوچینگ محدوده امن ذهنی را شناسایی کرده و با مهارت کوچینگی، خوانندگان را توسط خودشان به جواب سؤالات در زمینه محدودیتهای ذهنی خودشان برسانیم.
آنچه ملاحظه کردید گوشهای از قدرت وصفناپذیر کوچینگ است که قطعاً در آینده از آن و حوزههای مختلفش بسیار بیشتر خواهید شنید. پس به این علم قدرتمند بها دهید و برای پیشرفت در هر حوزه یک کوچ اختصاصی داشته باشید تا با فاصله تأملبرانگیزی از سایر رقبا بهپیش روید.
نویسنده: جناب آقای محمدرضا کفاش از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان