اهمیت یک استاد راهنما در زندگی و کسب و کار
- 2 سال پیش
- مقالههای کوچها
- 8 دیدگاه
- 278
بررسی یکی از تعاریف کوچینگ از زبان باب پراکتور (از مربی خودش لنی) در فرآیند منتورینگ یا کوچینگ.
یک فرد خودآگاهی خودش را به ذهن طرف مقابل منتقل میکند.
کوچ یا مربیگری این نیست که به شما زنگ بزنند و بگویند هفته بعد میخواهید چه کار کنید؟ و هفته بعد زنگ بزنند و بپرسند انجام دادید یا خیر؟
این پرستاری است، افراد بالغ این نوع برخورد را دوست ندارند.
اهمیت این مقاله ازاینجهت است که:
بدون شک کوچینگ، مشاوره و منتورینگ به شیوههای مختلف باهم، همپوشانی دارند. نکته مهم این است که هر سه روش برای ارتقای عملکرد و در یک فرآیند رشد مبتنی بر رابطه کاری طراحی شدهاند. یک کوچ باور و یقین دارد که راهحل مسائل در درون افراد وجود دارد. کوچ، منتور و مشاور، مهارتهای مشابهی دارند که در زمانهای جلوتر به آن استاد راهنما اطلاق میشد.
استاد همان منتور بود که مهارتها و تجربههای زیادی داشت.
کوچ و مشاور هم در قالب راهنما بودند که در قالبهای جدید یک مقدار تخصصیتر شدهاند و بهعنوان کوچ و مشاور که در مبحث کوچ باز هم تعریف جدیدتری داریم که به شهود و حس ششم و طوفان فکری میشود اشاره کرد.
در این قسمت هدف ما این است که ببینیم فرآیند و رابطه چه تفاوتهایی باهم دارند.
کوچینگ:
در رابطه کوچینگ البته به نتیجه توجه میشود و مسئولیتپذیری در قبال نتایج در یکی از جنبههای اصلی فرآیند کوچینگ است، ولی رابطه بیشتر روی کوچی تمرکز دارد.
و هدف اصلی پرورش و رشد و تصمیمگیری بهتر کوچی است.
در رابطه کوچینگ زمینه خاصی در حوزه یا موضوع مدنظر کوچی پیگیری میشود.
کوچ آنچه در این رابطه با خودش میآورد، مهارتهای کوچینگ است.
حتی تخصص خاص نداشتن برای یک کوچ یک مزیت است.
کوچ کمتر درگیر جزئیات میشود، در این حالت کوچینگ هم میتواند رابطه رسمی بین کوچ و کوچی باشد و هم میتواند رابطه غیررسمی باشد. و در این روابط غیررسمی مرز بین کوچینگ و منتورینگ کمرنگ میشود و نقش استاد راهنما را پررنگ میکند.
منتورینگ:
رابطه منتورینگ بیشتر برای رشد فردی مؤثر است تا هدف.
یکی از تفاوتهای اصلی بین کوچینگ و منتورینگ تفاوت در سطح تخصصی یا تجربه است.
قدرت به منتورها تفویض میگردد. رابطه منتورینگ کمابیش رسمی است.
بعضی از سازمانها تأکید زیادی روی ایجاد روابط منتورینگ دارند.
روابط منتورینگ غیررسمی وجود دارد. در آن دو فرد برای مدت طولانی در این رابطه میمانند.
مشاوره:
رابطهٔ مشاورهای برای رسیدن به یک نتیجه خاص متمرکز است. مشاور تجربه آموزههای ویژهاش را که برای رسیدن به نتیجه منطبق است به خدمت میگیرد. اینطور روابط معمولاً رسمی با زبان منعقد میشود. ترجیحاً از افراد که در چنین رابطهای هستند بهعنوان مشاور و مراجع یاد میکنیم.
جمعبندی و نکته آخر:
روابط کواکتیو در هر سه مورد:
ماهیت اساسی رابطه کواکتیو در هر سه مورد اعمال میشود.
در لایه زیرین، ساختار تعهد به شنیدن، مراقبت و همکاری به چشم میخورد.
این رابطه باشد یا نه، یک نوع اتحاد و پیوستگی بین دو فرد که درگیر مشاوره، کوچینگ و منتورینگ و به تعبیری در پروسه استاد راهنما هستند وجود دارد.
اینکه چه چیزی در این شخص خاص کمک میکند، پاسخ در لحظه را هدایت میکند.
کوچینگ میتواند اثر درمانی داشته باشد. ولی درمان نیست.
کوچها هر بار که عواطف پدیدار میشود، بهسرعت آن را پس میزنند.
اگر چنین قانونی را در مورد احساسات اعمال نکنیم، کوچینگ، مشاوره و منتورینگ بهخصوص در سبکهای امروزی کوچینگ به شکلهای بیشتری باهم، همپوشانی پیدا میکنند.
کوچینگ و مشاوره اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. تفاوت بین این دو بسیار ظریف است. با همه اینها کوچینگ روی مسائل عاطفی و شبکه ارتباطی ناشی از آن متمرکز نیست.
مادامیکه کوچها روی اصول اساسی زمینهها و مهارتهای کوچینگ متمرکزند احتمالاً در همین مرز باقی میمانند.
ما در مقام کوچ باید دائم هوشیار باشیم و بعضی از روزها چشماندازی برای کوچی ترسیم کنیم که خودشان نمیتوانند ترسیم کنند تا به هدفهای بزرگتری دست پیدا کنند.
نویسنده: سرکار خانم سکینه میرزائی از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان
منبع: اقتباس و برگرفته از کتاب کواکتیو کوچینگ ترجمه آقای دکتر محمدمهدی ربانی و 6 دقیقه تا موفقیت آقای باب پراکتور