اهمیت رهبری در کوچینگ موفق

  • 2 سال پیش
  • مقاله‌های کوچ‌ها
  • 8 دیدگاه
  • 386
اهمیت رهبری در کوچینگ موفق

رهبری در لغت به معنای هدایت کردن است، درواقع کمک به فرد یا جمعی برای نیل به یک هدف است. ازنظر شخصیت، رهبر فردی جلودار و پیشروست و جلوی یک فرد یا افراد قدم برمی‌دارد و منجر به ایجاد انگیزه می‌گردد. از طرفی کوچ می‌کوشد توانایی‌های بالقوه فرد یا افراد را به آن‌ها نشان دهد و آن‌ها را توسط خود او عملی کند، درواقع کوچ مسیر را برای فرد روشن می‌کند.

آیا بین کوچینگ و رهبری ارتباط وجود دارد؟
رهبری فرایندی ست که در هر حوزه و کسب و کار قابل بسط دادن است. شما می‌توانید در هر سیستم، حداقل یک رهبر را بیابید. از طرفی کوچینگ مهارتی دست‌یافتنی است و وقتی فرد یا افراد آن را می‌آموزند منجر به جوشش و پویایی اجتماع می‌گردد. درواقع می‌توان گفت کوچ مسیر را به کوچی نشان می‌دهد و برای این امر قطعاً به مهارت رهبری نیاز دارد، چراکه رهبری یعنی هدایت کردن و درواقع وظیفه کوچ هدایت فرد به‌سوی بهترین مسیر است. با این تفاسیر کوچ لایق، فردیست که مهارت‌ها و صفات رهبری را در خود پرورش می‌دهد.

 

رهبران، رهبر زاده می‌شوند؟ 
برای بسیاری این سؤال وجود دارد آیا رهبری مادرزادی است؟
آقای جان سی مکسول، محقق، کارآفرین و نویسنده، با بیش از 40 سال سابقه تحقیق و تدریس حوزه رهبری در کتب رهبری خود پاسخ این سؤال را این‌گونه قید می‌کند. رهبری مهارتی اکتسابی ست، البته ما رهبر مادرزاد در کره زمین داریم، ولی یک فرد می‌تواند با مطالعه قوانین و تمرین صفات رهبری، مهارت رهبری را در خود توسعه دهد.
طبق مطالعات آقای دمارتینی در حوزه ارزش‌شناسی، ارزش‌های وجودی همه انسان‌ها در 7 طبقه قرار می‌گیرد. هر فرد با مطالعه خودشناسی می‌تواند ارزش‌های درونی خود را بشناسد. طبق این مطالعات هر فرد در ارزش‌های درونی اصلی و با امتیاز بالا، رهبر است. پس همه افراد در حوزه یا حوزه‌هایی توانایی رهبری را دارند، که باید آن‌ها را کشف کنند و پرورش دهند. دیگر صفات رهبری را نیز می‌توان آموخت و با تمرین به تبحر رسید.

 

رهبران ساخته می‌شوند
در این مقاله قصد داریم در مورد تعدادی از صفات رهبر، که یک کوچ بهتر است برای تأثیرگذاری بیشتر در خود پرورش دهد، صحبت کنیم.
رهبری، نفوذ است، نه بیشتر نه کمتر. قصد یک کوچ در یک جلسه 20 الی 40 دقیقه‌ای، نفوذ و تأثیرگذاری سریع و عالی در کمترین زمان است. با توجه به معنای رهبری، پس اگر فرد مهارت رهبری را در خود توسعه دهد، تبدیل به کوچ موفق‌تری خواهد شد.

 

1- اولین صفت یک رهبر تأثیرگذار، صفت «شخصیت» است
شخصیت به حرف نیست، به عمل است. یک فرد نسبت به تصمیم و انتخاب خود چقدر استوار و محکم می‌ماند. آیا با کوچک‌ترین ناملایماتی‌ها جا می‌زند. یا اهل عمل و حل چالش‌هاست. چالش و بحران‌ها الزاماً شخصیت ساز نیستند، ولی شخصیت یک فرد را آشکار می‌کنند.
آیا به‌عنوان یک کوچ، با احساسی و هیجانی شدن کوچی، به‌راحتی تحت تأثیر قرار می‌گیریم؟
آیا با کوچک‌ترین هیجانات از پایبندی به اصول و تصمیمات دست می‌کشیم؟
اگر صادقانه جواب بله هست، باید روی این صفت مهم، اساسی‌تر کار و تمرین کنیم.

 

2- صفت دوم یک رهبر تأثیرگذار، «جاذبه شخصیتی» است 
به‌طور ساده، برای تأثیرگذارتر بودن کافی است، روی پیشانی مراجعه خود، نمره بیست بچسبانید. در برخورد اول با یک شخص شاید تجربه کرده باشید، وقتی با روی خوش و یک تعریف کوچک مکالمه را آغاز می‌کنید، با صورت گشاده فرد روبرو خواهید شد. در برخورد با کوچی خود، به دنبال یک ویژگی مثبت و حقیقی او باشید و صحبت خود را با آن کلام شروع کنید.

 

3- یک رهبر تأثیرگذار در برقراری «ارتباط» زبانزد است
 برقراری ارتباط صرفاً به معنای مهر و دوستی نیست. رهبر ارتباط ساز فردیست که با هر شخص با هر سلیقه، سن، نژاد، مذهب و ... می‌داند چطور ارتباط برقرار کرده و مفهوم کلام خود را با توجه به مخاطب ساده‌سازی کند. بزرگی می‌گوید، مطلب را طوری یاد بگیر که بتوانی آن را برای مادربزرگ خود و یک کودک 5 ساله توضیح بدهی. صفت ارتباط در کوچینگ به ما کمک می‌کند با هر فرد با زبان خودش ارتباط برقرار کنیم تا سریع‌تر به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم.

 

4- برای صفت چهارم یک رهبر تأثیرگذار به داشتن «نگرش مثبت» اشاره می‌کنیم 
نگرش مثبت، به این معنا نیست که منفی و ایرادات وجود ندارند، بلکه به معنی تمرکز روی نکات مثبت است. یک کوچ با تمرکز روی ویژگی‌های مثبت کوچی خود می‌تواند تأثیرگذاری خود را بالا ببرد.

 

5- داشتن «بصیرت» صفت پنجم یک رهبر تأثیرگذار است 
یک رهبر بصیر، تلاش می‌کند ریشه موضوعات را بر اساس شمّ و تفکر منطقی بیابد. درواقع این نیرو به یک کوچ کمک می‌کند در شرایط پیچیده بتواند با سؤالات درست به عمق مطلب پی ببرد و کوچی را درست راهنمایی کند. بصیرت فرصت‌های یک کوچ را برای زودتر رساندن کوچی به نتیجه یاری می‌کند.

 

6- یک رهبر تأثیرگذار خوب گوش می‌دهد و صفت «گوش دادن» را تمرین می‌کند 
از وقتی تصمیم بگیرید بهتر گوش دهید، فعالیت‌های خود را با تمرکز بیشتری انجام می‌دهید. یک کوچ موفق به سه قشر از افراد خوب گوش می‌دهد، مراجعین، رقبا و مشاورین. اگر من به کوچی خود به‌صورت صحیح گوش ندهم چطور می‌توانم سؤال مناسب را انتخاب کنم. گوش فرا دادن در بغرنج‌ترین شرایط، آرامش را به فضا بازمی‌گرداند و تأثیرگذاری کوچ را دوچندان می‌کند.

 

7- صفت هفتم یک رهبر تأثیرگذار، توانایی «حل مسئله» است
 هر چه این توانایی یک کوچ در این حوزه بیشتر می‌شود، مدت‌زمان یک جلسه کوچینگ کوتاه‌تر خواهد شد. یک کوچ تأثیرگذار از مشکلات کوچی استقبال می‌کند. تلاش می‌کند حقیقت را بپذیرد و حقیقت را برای کوچی روشن کند. کوچ، یک نگاه کلی به قضایا دارد و مسائل پیش رو را یک‌به‌یک بررسی می‌کند. در زمان چالش و سختی، هدف اساسی خود و کوچی را دنبال می‌کند.

 

8- ساخت یک «رابطه قوی» و ایجاد درست بانک عاطفی، از ویژگی‌های یک رهبر مؤثر است 
در برخورد با افراد، تلاش بر درک آن‌هاست، این می‌تواند پایه ساز یک رابطه قوی باشد. اگر یک کوچ دل یک رهبر را داشته باشد، مردم را دوست دارد و مردم او را دوست خواهند داشت. داشتن دست یک رهبر، یعنی به مردم کمک کنید. تفکر یک کوچ باید روی باز کردن گره کوچی‌اش باشد. با این سه ذهنیت، در برخورد با مردم، تأثیرگذاری ما بیشتر خواهد بود.

 

9- یک رهبر تأثیرگذار مدام در حال «یادگیری» است 
درواقع او می‌داند برای تداوم رهبری ش، باید یادگیری مداوم داشته باشد. زمانی که یک کوچ برای یادگیری خود تلاش می‌کند، جلسه به جلسه سؤالات و روند متفاوتی را تجربه خواهد کرد. برای شروع کافی ست، به گذشته بازگردیم و برخوردمان را در اشتباهات گذشته بررسی کنیم. سپس با تمرکز در حوزه نقاط قدرت خود، مطلبی را بیاموزیم.

 

10- و درنهایت، رهبری بزرگ، «بینش» بزرگ دارد 
داشتن تصویر از نقطه‌ای که می‌خواهیم به آن برسیم، درواقع بینش ما را تشکیل می‌دهد. تصویر ما از پایان یک جلسه کوچینگ تا برگزاری یک دوره تربیت کوچ، همه می‌تواند اجزای بینش ما را تشکیل دهد. درواقع بینش رهبر را راهبری می‌کند. 
بینش از درون یک کوچ آغاز شده و تاریخ زندگی ما سرچشمه می‌گیرد. درواقع بینش یک کوچ نیاز کوچی یا کوچی‌ها را برآورده می‌سازد. درواقع بینش درست، منجر به ارائه پیشنهاد ارزشی درست می‌گردد.

در مطالب بالا، به‌وضوح بیان شد، که یک کوچ چطور می‌تواند با تقویت یک سری صفات، تأثیرگذاری خود را چندین برابر کند. به‌طورکلی می‌توان گفت، رهبری حوزه ایست که از درون آغاز می‌شود. آقای جان سی مکسول در کتاب پرورش رهبر درون به این مسئله به‌خوبی اشاره کرده است. بعد از رهبری درون به رهبری بیرون دست پیدا می‌کنیم. وقتی بتوانیم خود را رهبری کنیم، رهبری فردی دیگر امکان‌پذیر است. در یک جلسه کوچینگ، یک رابطه کواکتیو می‌تواند روی تأثیرگذاری ما بسیار مؤثر باشد. در این روش، با تقویت صفات نامبرده هر روز شاهد تأثیر فوق‌العاده آن‌ها در مسیر کوچینگ خواهیم بود.

نویسنده: جناب آقای سعید رضا حیدری از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب و کار ویدان
 

 

 

 

نظرات کاربران
ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید