استفاده از تئوری انتخاب در کوچ فرزندپروری

استفاده از تئوری انتخاب در کوچ فرزندپروری

تجربه هایی نوین از استفاده از تئوری انتخاب در کوچینگ فرزندپروری

مقدمه

کوچ یا مربی خواستار ایجاد یک ارتباط مؤثر با فردی است که می‌خواهد با او کار کند (مراجع)؛ یعنی یک زیربنا یا یک پی ای برای این رابطه ایجاد کند که بسیار مستحکم باشد. این زیربنا شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب می‌شوند تا فرد بتواند به‌راحتی با کوچ خود ارتباط برقرار کند و تمام مشکلات و دغدغه‌اش را بدون هیچ واهمه‌ای بیان کند و به خودش اجازه دهد حرف‌هایی را بزند که با بقیه مطرح نمی‌کند. ایجاد این فضا، خود یک مهارت است که این امنیت و اعتماد را به وجود می‌آورد.

در جایی اصول اخلاقی می‌گوید، کوچ مانند یک آیینه‌ی شفاف عمل می‌کند که اگر واقعیتی را می‌بیند، آن را جلوی شما بگذارد تا خودتان آن را ببینید. این آیینه هیچ‌گونه قضاوتی نمی‌کند؛ ولی اگر قضاوت کند، این آیینه چندان آیینه شفافی نیست! اگر شما این آیینه را قبول ندارید، کوچ‌ها حرف شمارا قبول دارند و می‌گویند شاید این آیینه درست نبوده برای همین یک آیینه دیگر مقابلتان قرار می‌دهند (بازخورد دیگری به شما می‌دهیم).

در کوچ فرزند پروری سعی و تلاش این است که والدین در موقعیت نقش کوچ را ایفا کنند و همچون کوچی حرفه ای با آیینه ای به دست در برخورد با فرزند خود عمل کرده و هدف و خواست او را مشخص کنند.

 

بررسی تئوری انتخاب در کوچینگ فرزند پروری

اصول فرزند پروری از دیدگاه ویلیام گلسر در یک جمله : عشق و محبت بسیار و عدم تنبیه

در امر فرزندپروری این امکان را باید در هر لحظه در نظر گرفت که رابطه ی والد با فرزند در هر شرایطی از هر برحق بودنی مهم تر است. اعتقاد راسخ به  این اصل که درنظرگرفتن این امر در هر موضوع و یا مسئله ای می تواند فرزند را در هرلحظه ی دشوار و تصمیم ساز کنار شما قرار دهد می تواند به پایان دادن به هر مشاجره و یا حتی آغاز نشدن هیچ مشاجره ای کمک کند.

برای درک بهتر این موضوع باید بدانیم در هیچ مرحله ای از زندگی فرزند خود نه قادر هستیم و نه می توانیم به کنترل زندگی او بپردازیم. در کنترل بیرونی قرار دادن فرزندان به عدم رضایت آنها از زندگی و در نهایت گاها به عدم کنترل زندگی تا پایان عمر و گاها به خروج از این دایره کنترل و دورشدن از والدین و گاها خارج کردن والدین برای همیشه از دنیای مطلوب فرزندان منجر می شود.

بودن در دنیای مطلوب فرزندان به ما این فرصت  را می دهند که بیشتر به او نزدیک و او نیز از بودن در کنار ما لذت ببرد. برای به انجام رساندن این امر لازم است فرزند خود تمام و کمال فرزند خود را بپذیریم و او را به عنوان شخصی مستقل ، دارای اندیشه و تفکر مستقل و همچنین دانا و آگاه به امور تصور کنیم که در مسائلی نیاز به راهنمایی و کوچینگ دارد.

 

دانستن این امر و درواقع واقف بودن کامل به این امر کمک می کند فرزند خود را در نقش یک مراجع به طور طبیعی خلاق مبتکر وکامل (کواکتیو کوچینگ ص 32) ببینیم و برای راهنمایی و اجرای عملیات کوچینگ در نقش یک والد آگاه درست تر قدم برداریم.

والدین آگاه می دانند که"ما فقط می توانیم رفتار خود را کنترل کنیم "(تئوری انتخاب ص 339)

برای بودن در این محدودیت باید بدانیم در تمام مسائل و مشکلات کودکی و نوجوانی و حتی بزرگسالی فرزندان "تنها چیزی که می توانیم به دیگران _فرزند، پدر، مادر ،همسر ، کارمند زیردست و همکار_ بدهیم اطلاعات است"

حال این اطلاعات چیست و چه نوع اطلاعاتی می تواند راهگشا و موثر در تغییر مسیر فرد مقابل باشد؟

آیا محدودیت های فیزیکی ایجاد کردن برای کودک غیرقابل کنترل، تهدید، تنبیه رشوه و حبس که به نوعی اطلاعات نیز محسوب میشوند جهت ایجاد رابطه ای درست و براساس عشق و محبت کمک کننده هستند؟

تلاش والدین برای ایجاد تغییر رفتار فرزندان از طریق کنترل بیرونی نه تنها راهگشا نبوده بلکه مخرب رابطه ایست که خود والدین برای تداوم این رابطه بسیار به آن نیاز دارند.

کودکانی که در مسایل خود با والدین  نتوانستند بهتر کنار بیایند و سازگاری بهتری داشته باشند والدین را در سنین نوجوانی از دنیای مطلوب خود خارج می کند ، کمتر امکان دارد دلیل قانع کننده و موجهی برای نگهداری از او در زمان سالمندی نیز داشته باشد. جا دارد اضافه کنم تمامی این والدینی که در مراکز نگهداری از سالمندان نیز وجود دارند در این قاعده قرار نمیگرند و عوامل مختلف دیگری اعم از عدم امکان نگهداری برای فرزندان ناشی از بیماری والدین و یا خواست والدین و ... نیز می تواند دخیل باشد.

 

راهکارها

کوچینگ یک خانواده فراتر از اهمیت و ارزشی که به دنبال دارد از این ناشی میشود که هریک از ما به عنوان یک فرد از جامعه بزرگتر چه میزان ارزشی برای تنها سرمایه ی خود یعنی فرزندان و خانواده خود قائل هستیم. به چه میزان حاضریم در چارچوب اخلاقیات و عرف جامعه، خانواده خود را بزرگ و ارزشمند بپنداریم و از آنها در برابر تمام ناملایمات و ناراحتی ها پشتیبانی کنیم حتی زمانی که جامعه از زعم خود به ما نگاهی دیگر داشته باشد. در جامعه ای که کنترل بیرونی اولین و تنها اصل در برخورد با مسائل است: فریاد برای تمام کردن موضوع، هدایت فرزند به اتاقش و کوچک شمردن او در جمع بجای همدلی و همراهی و درک متقابل قابل تصورتر است.

حال تصور کنید در چنین جامعه ای والد یا والدین هردو، تصمیم به اجرای این تئوری بگیرند چه بسا که به باد انتقاد اطرافیان قرار گرفته و موضوع را به کلی فراموش کنند.

در اینجا مایلم به چند راهکار در این زمینه بپردازم

  • اصل حفظ رابطه در هر لجظه و عدم استفاده از کنترل بیرونی به والدین در تصمیم گیری برای انتخاب برخورد مناسب بسیار کمک کننده و اثرگذار است.
  • برای کوچینگ فرزند خود در هر لحظه ای لازم است که در تمام اوقات تلخ و شیرین او را همراه و یار خود بدانید و از ایجاد هرگونه خدشه ای به شخصیت او خودداری کنید.
  • لازم است بدانید هیچ والدی عامدانه قصد تخریب هویت فرزند خود را ندارد ولی وقتی رفتار فرزند در تعارض با گفته ها و خواسته های والد می شود والد بجای تصمیم گیری برای کنترل بیرونی فرزند خود را همچون مراجعی می بیند که سعی در ایجاد همدلی ، انجام کارهای غیر منتظره برای نشان دادن رفتار نامناسب فرزند و یا دور ساختن ذهن کودک از موضوع مورد مناقشه دارد.
  • مجبور ساختن فرزندان به انجام کاری خلاف تمایل و خواست خودشان حتی در زمانی که آن کار را انجام می دهند با وجود ایجاد حس خوب در والد ،نه تنها خارج از یک رابطه کواکتیو کوچینگی است که قرار است در آن کوچی قدرت را تجربه کند(کواکتیوکوچینگ ص50) بلکه این احتمال وجود دارد که صمیمیت  نزدیکی که خواهان آنیم را از دست بدهیم(تئوری انتخاب ص 358) و فرزند نیز به ضرورت انجام آن کار هیچگاه پی نبرد و سر به طغیان در بزرگسالی بنهد.
  • لازم است بدانیم که فرزند ما با تمام خلقیات ،رفتارها و عکس العمل ها یک شخصیت مستقل و در حال رشد است و پذیرفتن تمام و کمال او با تمام نقاط ضعف ها و قوت ها فرزند ماست و نیازمند توجه و ارزش گذاری بسیار زیاد
  • فرزند شما در هر حال باید بداند نظر او در هر زمینه ای اهمیت دارد و محترم شمرده میشود حتی در کارهایی چون زمان مسواک زدن و مکان ناهارخوردن و حتی زمان به خواب رفتن
  • در هر موقعیتی والدین آگاه علاوه بر حفظ خونسردی و آرامش سعی می کنند به اصل تئوری اتنخاب پایبند و با استفاده از مهارت کوچینگ و پرسیدن سوالات ارزشمند و به موقع ذهن فرزند خود را به چالش بکشند.
  •  عملیات کوچینگ گاهی نوعی رهبری مخصوصا در برخورد با فرزند تصور می شود اما باید آگاه بود این سوالات باز است که در این مرحله به فرزند کمک می کند با شناخت موقعیت خود و برنامه های روزانه اش به مرور زمان در مسیری موازی با خواست والدین بدون اجبار و با انتخاب خود گام بردارد.

 

نتیجه گیری

با بررسی کتابها و منابع معتبر و پژوهش های انجام شده از سوی دکترگلسر در طول سالهای عمر خود در ندامتگاه ها ، مدارس و محله ها انجام داد پی خواهیم برد استفاده از تئوری انتخاب در اوایل بهبود یک رابطه چقدر می تواند سخت و تحمل ناپذیر باشد ولی با صبر و مداومت و چشم پوشی از تعدادی از عدم توفیق ها میتوان چه میزان به دنیای مطلوب فرزندان نزدیک ، وارد آن شد و دیگر خارج نشد. همچنان که یک کوچ لازم دارد برای تبیین یک رابطه کوچینگی و تعیین اهداف ، وضعیت موجود و تصویر آینده وقت بیشتر و کیفی تری راصرف کند.

والدین آگاه می دانند برای بودن و ماندن در دنیای مطلوب فرزند خود هرگونه اجبار و فشار می تواند در درازمدت نه تنها به رابطه آنها آسیب وارد کند بلکه اهمیت و ارزش موضوع عنوان شده را نیز برای فرزند کاهش داده و عملا موضوع با فشار عنوان شده برای تقربیا همیشه موضوع مورد مناقشه و بحث و ناراحتی بخصوص در دوران نوجوانی منجر خواهد شد.

و در پایان خاطر نشان میکنم این برخورد درست و منطقی والدین در برنامه ها و کارهای روزمره و عادی فرزندان است که از آنها انسانهایی با اعتماد به نفس ، با توانایی نه گفتن، مقتدر و مسئولیت پذیر می سازد پس آنها را ساده نپندارید و از این موقعیت ها برای شناخت و فهم بهتر بهتر و ایجاد صمیمیت بیشتر استفاده کنید. کافی است شروع کنید هیچگاه دیر نیست.

منابع

تئوری انتخاب : دکتر ویلیام گلسر ترجمه دکتر صاحبی

کواکتیو کوچینگ : هنری کیمسی،هاوس کارن کیمسی،هاوس فیلیپ ساندهال،لورا رایت ورث ترجمه محمد مهدی ربانی

 

نظرات کاربران
ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید