روش شناسی سیستم سازی کسب و کار مبتنی بر مدل BSC

روش شناسی سیستم سازی کسب و کار مبتنی بر مدل BSC

روش شناسی سیستم سازی کسب و کار

مبتنی بر مدل BSC

سید محمد(سعید) طالبی

 

مقدمه:

کارآفرین ها و مدیران ، پیوسته با مسایل و مشکلات چند گانه در حوزه های مالی ، فروش و بازاریابی ، منابع انسانی ، طراحی ، تولید و غیره مواجه اند . نارضایتی کارکنان ، نارضایتی مشتری ، عدم هماهنگی تامین و تولید ، عدم وصول مطالبات ، افزایش  بدهی ، کاهش قیمت پیشنهادی رقبا،  کاهش کیفیت محصول ، عدم تحویل به موقع ، افزایش اتلاف وکاهش راندومان، عدم بهره وری ، کاهش فروش ، افزایش هزینه ها و ... نمونه هایی از مسایل و مشکلات کسب و کارها هستند .

علاوه بر این، تغییرات و تحولات سریع امروز که محصول توسعه دانش و تغییرات سبک زندگی  است ، پیچیدگی مسایل کسب و کار را مضاعف کرده است. به عنوان مثال:

  •  نیاز ها و سلایق مشتریان پیوسته تغییر می کند ،
  • رقبا از فناوری های نوین استفاده می کنند تا سرعت تولیدشان افزایش و قیمت تمام شده آنها کاهش یابد.
  • دانش منابع انسانی و روانشناسی مثبت گرا در حال  توسعه است .کارکنان به دنبال محیط های کاری مثبت گرا هستند،
  • تکنیک ها و روش های بازاریابی و فروش گسترش یافته و رقبا به این روش ها آگاهند
  • ارتباطات دیجیتال گسترش پیدا کرده و کانال های ارتباطی جدید شکل گرفته است . کانال هایی که روی بازارهای کالا، سرمایه ، فناوری و کار تاثیرات جدی گذاشته اند.
  • ...

حل همزمان مسایل چند گانه با توجه به محدودیت منابع به ویژه زمان و سرمایه، به راحتی امکان پذیر نیست . لذا وجود ابزاری کارآمد  و یک نظام خودکار که بتواند با حد اقل مداخله رهبران، مسایل سازمان را اولا شناسایی و ثانیا طبقه بندی و اولویت بندی  و ثالثا راهکار بهینه یا نزدیک به بهینه ارایه نمایند میتواند تسهیلگر تکاپوی کسب و کارها باشد . سیستم  سازی ، گمشده صاحبان کسب و کارها است. اگر سیستم سازی در یک کسب و کار جاری شود ،این سیستم، همانند یک ماشین ، به صورت پیوسته و خودکار، مسایل سازمان را شناسایی  و اولویت بندی کرده و راهکارهای حل آنها را ارایه می نماید.

نکته  جالب توجه در مورد این سیستم ، آنجا است که این ماشین باید با هدایت رهبر کسب و کار ساخته شود. او باید اجزای این ماشین و چگونگی طراحی و ساخت آن را بشناسد و با همراهی کارکنان، آن را بسازد. این مقاله به آناتومی این ماشین پرداخته و رهبران را برای ساخت آن هدایت می کند.کیفیت عملکرد این ماشین نیز وابسته به میزان دقت  رهبران در درک، طراحی و ساخت آن و همینطور کیفیت سرمایه انسانی تشکیل دهنده آن سازمان می باشد.

در این مقاله سعی شده به همراه یک مدل ذهنی ساده ، ابتدا بینشی روشن نسبت به ابعاد کسب و کار وسپس طراحی و ایجاد سیستم متوازن در آن ارایه شود.

كليد واژه‌ها ( واژه‌هاي كليدي ):

  • BSC :  BSC یا روش کارت امتیازی متوازن، روشی برای کنترل سازمان در جهت به جریان انداختن استراتژی‌ها و اهداف در همه‌ی سطوح سازمانی است؛ این روش با دیدی آینده نگر و توجه به محیط خارج از سازمان، با ایجاد هماهنگی بین سه بعد سازمان، شامل "نتایج" ( رضایت مشتری و نتایج مالی ) ، "فرآیندها" و "زیرساخت ها" (عمدتا رشد و یادگیری) عملیاتی شده و در نهایت عملکرد سازمان‌ها را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
  • زیر ساخت ها : شامل سرمایه های مشهود ، نا مشهود و اطلاعاتی می باشد. سرمایه های مشهود در بر گیرنده مجموعه سخت افزارها ، نرم افزارها ، ابزارها و تجهیزات،زمین و ساختمان ها می باشد . سرمایه های نامشهود شامل سرمایه های انسانی (دانش و تجربه) و سرمایه های اجتماعی(رهبری و فرهنگ مشارکت و کار تیمی) می باشد . سرمایه اطلاعاتی نیز شامل مجموعه داده ها و اطلاعاتی کسب و کار مثل روند تعداد مشتریان ، روند تولید ، روند فروش و درآمد ، روند هزینه ها ، روند رضایت مشتریان و... می باشد.
  • فرایندها : شامل مجموعه اجزا و عواملی است که در جهت تحقق هدفی واحد(تولید کالا یا خدمت) با یکدیگر در تعامل هستند. فرایندها در طول عمر خود به صورت مکرر ، تولید محصول را انجام می دهند .
  •  فرایندهای کسب و کار: فرایندهای کسب و کار به دودسته کلی عملیاتی و غیر عملیاتی تقسیم می شوند. فرایندهای عملیاتی  متمرکز بر تولید محصول یا خدمات اصلی کسب و کار هستند و عمدتا شامل تامین مواد اولیه و تولید و توزیع محصول می باشند و فرایندهای غیر عملیاتی یا پشتیبان نیز متمرکز بر ارایه خدمات به فرایندهای اصلی هستند و عمدتا شامل بازاریابی ، فروش، منابع انسانی، مالی وحسابداری ، تضمین کیفیت و فناوری اطلاعات می باشد. مجموعه فرایندهای کسب و کار بر بستر زیرساختها بنا می شوند.
  • شاخص های کلیدی عملکرد(نتایج) : شاخص کلیدی عملکرد یا KPI (Key Performance Indicator) در واقع معیارهای قابل انداره‌گیری هستند که کمک می‌کنند تا میزان تحقق اهداف کسب و کار سنجیده شود .  شاخص‌های کلیدی عملکرد، بیشتر روی عملکرد کسب و کار در بخش‌های مختلف متمرکز هستند و براساس اهداف و عوامل موفقیت مشخص می‌کنند که تا چه اندازه موفقیت در کسب و کار حاصل شده است. این شاخص ها بیشتر برای مدیران ارشد و مدیران عامل جذاب هستند و مرتبط با ماموریت و فلسفه وجودی کسب و کار می باشند و عمدتا شامل میزان تولید، رضایت مشتری ، رضایت کارکنان ، میزان فروش، توسعه بازار، سودآوری ، بهره وری و جایگاه برند می باشد. نتایج کلیدی عملکرد، حاصل تکاپوی مجموعه تمامی فرایندهای کسب و کار هستند.

رابطه بین زیرساخت ها ، فرایندها و نتایج در مدل اصلی سیستم سازی مطابق شکل 1  تصویر شده است.

  • توسعه بازار (ناشی از فرایند بازاریابی و عملیاتی و سایر فرایندهای پشتی بان): یک استراتژی رشد است که بخش های جدید از بازار را برای محصولات فعلی شناسایی می‌کند و توسعه می‌دهد. استراتژی توسعه بازار با رشد بازار آینده از طریق کاربران جدید یا کاربُرد جدید برای مشتریان کنونی سروکار دارد.
  • افزایش رضایت مشتری(ناشی از مجموعه فرایند ها) : تلاش در جهت ارتقای پارامترهای مورد توجه مشتری به ویژه "کیفیت" ، "سرعت" ، "قیمت" و "پاسخگویی(به معنی تعامل مثبت  و صمیمی در  جهت رفع نیازهای دو طرف) است " .
  •  افزایش فروش : به معنی افزایش تعداد محصولات و خدمات فروش رفته به مشتریان فعلی یا مشتریان جدید در بازار هدف می باشد.
  • توسعه برند : یک فرآیند استراتژیک در جهت خلق کردن و متمایز کردن محصولات و خدمات و تصویر کسب و کار، به نسبت رقبا در بازار و در نزد مشتریان می باشد .
  • شاخص های عملیاتی(نتایج): شاخص های عملیاتی (Operational Indicators) همانند شاخص های کلیدی عملکرد، معیارهای قابل انداره‌گیری هستند . آنها کمک می‌کنند تا میزان تحقق اهداف فرایندها سنجیده شود.  این شاخص ها بیشتر برای مدیران میانی و عملیاتی جذاب هستند به طوری که ، بخش مهمی از توان و انرژی خود را روی بهبود این شاخص‌ها متمرکز می‌کنند. مثل متوسط زمان تولید، بهره وری تجهیزات ، تعداد تولید هر ماشین یا هر نفر در روز ، نرخ ضایعات هر ماشین یا اپراتور و ... . نتایج عملیاتی نیز حاصل عملکرد هر یک از فرایندها است.

 

تعريف مسأله و بيان سؤال هاي اصلي و فرعي :

پیرو آنچه در مقدمه بیان شد ، این مقاله بر آن است تا پاسخ هایی کارآمد برای پرسش های زیر ارایه نماید.

سوالات اصلی :

  • چگونه می توان کسب و کار را به نظم درآورد ؟
  • چگونه می توان  اداره کسب و کار را تسهیل کرد؟

سوالات فرعی :

  • چگونه کسب و کار را توسعه دهیم؟
  • چگونه بازار را گسترش دهیم؟
  • چگونه برند سازی کنیم ؟
  • چگونه رضایت مشتری را بالاببریم؟
  • چگونه فروش را افزایش دهیم؟
  • چگونه سودآوری را افزایش دهیم؟

 هدف‌ها ( كلي، ويژه ):

اهداف کلی:

  • به نظم درآمدن کسب و کار
  • تسهیل اداره کسب و کار

اهداف ویژه:

  • افزایش رضایت مشتریان تا حد وفادار سازی و به جریان افتادن تبلیغات توسط مشتریان
  • افزایش رضایت کارکنان
  • افزایش حجم فروش
  • افزایش جریان نقدینگی (افزایش درآمد)
  • افزایش اندازه بازار(تعداد مشتریان)
  • کاهش قیمت تمام شده
  • افزایش سودآوری
  • رشد ارزش و جایگاه برند

تصویر و تشریح مدل سیستم سازی  :

مدل سیستم سازی   : مدل اصلی سیستم سازی و توسعه کسب و کار مطابق شکل زیر می باشد

 

تشریح مدل سیستم سازی : به منظور سیستم سازی در کسب و کار باید ابتدا لایه های کسب و کار را مورد توجه و بررسی قرار داد . همانگونه که در تصویر ملاحظه می شود ،  کسب و کار در سه لایه توصیف می شود .

الف- زیر ساخت ها :

لایه اول شامل زیرساخت ها است و نقش ریشه های کسب و کارها را ایفا می کنند . این لایه شامل سه بخش اصلی است:

  • سرمایه های مشهود : شامل ابزار و تجهیزات و سخت افزار ها و نرم افزار های مورد نیاز کسب و کار
  • سرمایه های نامشهود : که خود به دو بخش تقسیم می شود . سرمایه انسانی که به میزان دانش ، تحصیلات و تجربیات نیروی انسانی می پردازد و سرمایه اجتماعی که به مقوله رهبری و فرهنگ مشارکت و کار تیمی در کسب و کار اشاره دارد.
  • سرمایه اطلاعاتی : مبین داد ها و اطلاعات ثبت شده و پردازش شده در کسب و کار می باشد. داده هایی مثل میزان فروش،قیمت تمام شده ، نرخ تولید ، نرخ سود آوری، میزان رضایت مشتریان، نرخ ضایعات و دوباره کاری، قیمت تمام شده و ...

 

ب- فرایندها :

فرایندها لایه دوم کسب و کارند و نقش ساقه و برگ های درخت کسب و کار را ایفا می کند. این لایه شامل دو بخش اصلی است:

  • فرایندهای عملیاتی : شامل مجموعه فعالیت ها و فرایندهایی است که مستقیما در فراوری و آماده سازی محصول نقش دارند و عبارتند از فرایندهای تامین ، تولید و توزیع.
  • فرایندهای غیر عملیاتی یا پشتیبان : این فرایندها از فرایندهای اصلی حمایت می کنند و عمدتا شامل فرایندهای بازاریابی و فروش، منابع انسانی ، مالی ، تضمین کیفیت و فناوری اطلاعات می باشد.

ج- نتایج :

 لایه سوم کسب و کار ، نتایج آن است و نقش میوه و ثمره کسب و کار را ایفا می کند . نتایج کسب و کار، با توجه به زمان به بار نشستن آن به سه بخش تقسیم می شود .

  • نتایج مرحله اول : اولین نتیجه کسب و کار، شامل میزان رضایت مشتریان داخلی( کارکنان) و مشتریان خارجی(خریداران و مصرف کنندگان کالاها و خدمات) است. رضایت مشتریان خارجی عمدتا متاثر از میزان کیفیت ، تحویل به موقع و قیمت متناسب کالاها و خدمات و همینطور تعامل مثبت کسب و کار با مشتری می باشد و رضایت کارکنان نیز متاثر از عملکرد فرایندهای عملیاتی و غیر عملیاتی است که به یکدیگر خدمات ارایه می دهند و همینطور متاثر از سبک مدیریت و فرهنگ سازمانی است.
  • نتایج مرحله دو : دومین نتیجه کسب و کار نتایج مالی است و عمدتا شامل میزان فروش و سودآوری کسب کار است که از میزان رضایت مشتریان داخلی و خارجی حاصل می شود.
  • نتایج مرحله سه : سومین نتیجه کسب و کار ناشی از حصول نتایج خوب  در دو مرحله قبل بوده و با تاخیر زمانی، حاصل و ظاهر می شود . نتایج دو مرحله قبل معطوف به کسب و کار و مشتریان هستند، اما سومین نتیجه کسب و کار علاوه بر خود کسب و کار به جامعه نیز باز می گردد و عمدتا شامل رشد برند کسب و کار، اندازه بازار ، اشتغال ، خلق دانش و ارتقاء فرهنگ می باشد.

 

روند سیستم سازی (مراحل و روند انجام كار ) : سیستم سازی در سه فاز و با توجه به لایه های سه گانه کسب و کار انجام می شود. در فاز اول وضعیت جاری در هر سه لایه مورد بررسی قرار می گیرد.  منظور از بررسی وضعیت جاری، یعنی میزان شناسایی زیرساخت ها ، شناسایی فرایندها و شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد می باشد. در فاز دوم اقدام به شناسایی ، ثبت و جاری کردن الِمان ها در هر سه لایه می شود. در پایان فاز 2 ، سیستم سازی عملا انجام و ماشین کسب و کار آماده حرکت می شود. اما این پایان ماجرا نیست . در فاز سوم ، رویکرد بهبود مستمر در لایه دوم یعنی سیستم ها و فرایندها ایجاد می شود که آثار آن در هر سه لایه ظاهر می شود . رویکرد بهبود مستمر در سیستم ایجاد شده ، کسب و کار را به سمت تعالی متوازن در همه نتایج هدایت می کند . از جمله ارتقای رضایت کارکنان و مشتری ، افزایش فروش ،توسعه بازار ، افزایش سودآوری ، ارتقای جایگاه برند و رشد دانش و فرهنگ سازمانی .

  1. فاز اول - تعیین وضعیت موجود : تعیین وضعیت به معنی بررسی آخرین وضعیت در سه لایه کسب و کار می باشد تا در فاز بعد ، اقدامات لازم جهت طراحی و ساخت سیستم ها ازطریق رفع کاستی های مشاهده شده در هر سه لایه ، صورت گیرد.
    1. تعیین وضعیت زیر ساخت ها :
  • بررسی کفایت و کیفیت سرمایه های مشهود که شامل زمین، ساختمان ، ابزارها ، تجهیزات ، سخت افزار ها و نرم افزار های موجود می باشد.
  • بررسی کفایت و کیفیت سرمایه های نا مشهود شامل تعداد نیروی انسانی ، تحصیلات و سوابق کاری (سرمایه انسانی) و همینطو وضعیت فرهنگ مشارکت و کارتیمی کارکنان(سرمایه اجتماعی)
  • بررسی کفایت و کیفیت سرمایه اطلاعاتی شامل میزان شناسایی اطلاعات کلیدی ، ثبت داده ها و اندازه گیری آن ها می باشد.
    1. تعیین وضعیت فرایندها :
  • میزان شناسایی و ثبت  فرایندهای عملیاتی (تهیه دستورالعمل های کاری).
  • میزان شناسایی و ثبت فرایندهای غیر عملیاتی/پشتیبان (بازاریابی و فروش – منابع انسانی – مالی – فناوری اطلاعات) .
    1. تعیین وضعیت نتایج : میزان شناسایی شاخص های کلیدی و شاخص های عملیاتی ، میزان بررسی آخرین وضعیت آنها و روندهای مربوطه. برخی از شاخص های کلیدی در هر کسب و کار عبارتند از :
  • تعداد مشتریانی که در ماه / سال خرید می کنند
  • تعداد محصولات یا خدمات فروخته شده
  • حجم فروش و سودآوری به تفکیک محصولات
  • میزان رضایت مشتریان به تفکیک محصولات
  • میزان رضایت کارکنان
  • تعداد مشتریانی که از معرفی مشتریان قبلی مراجعه کرده اند
  • هزینه تبلیغات و بازاریابی به تفکیک محصولات

 

  1. فاز دوم - طراحی و ایجاد سیستم ها : پس از شناسایی وضع موجود در مسیر سیستم سازی، نوبت به رفع کاستی های مشخص شده در هر سه لایه کسب و کار است. در واقع رفع کاستی های مذکور ، منجر به ساخت سیسم اولیه کسب و کار می گردد.

2-1-  رفع کاستی  های موجود در زیرساخت ها : رفع کاستی های زیر ساخت در هر سه بخش آن (سرمایه های مشهود ، نا مشهود و اطلاعاتی)  انجام می شود. لذا بر اساس کاستی های مشخص شده در فاز یک ، اقدامات زیر صورت می گیرد :

  • تامین سرمایه های مشهود مورد نیاز ، شامل زمین، ساختمان، ابزار و تجهیزات ، سخت افزار و نرم افزارها.
  • تامین سرمایه های نا مشهود در حوزه سرمایه انسانی ، شامل جذب نیروی انسانی با تجربه و تحصیلات مورد نیاز و یا برگزاری دوره های آموزشی مورد نیاز برای کارکنان موجود.
  • تامین سرمایه های نامشهود در حوزه سرمایه اجتماعی ، شامل پیاده کردن طرح ها و اقداماتی است که منجر به توسعه فرهنگ مشارکت و کارتیمی در بین کارکنان می شود . جهت پیاده سازی این ساز وکارها، می توان از مشاوران خدمات منابع انسانی استفاده کرد.
  • تامین سرمایه های اطلاعاتی ، شامل طراحی سازوکارهایی جهت ثبت داده ها و اطلاعات کلیدی و حیاتی و هینطور پردازش آنها است . جهت پیاده سازی این ساز وکارها، می توان از مشاوران حوزه IT استفاده کرد.

2-2- رفع کاستی ها در ثبت فرایندها : شامل دو بخش شناسایی و ثبت فرایندها می باشد.

  • شناسایی فرایندها : شامل شفاف سازی فرایندها و زیر فرایندهای عملیاتی و غیر عملیاتی مورد استفاده در کسب و کار.
  • ثبت فرایندها : تهیه دیاگرام فرایندها و در صورت نیاز تدوین دستورالعمل های اجرایی برای فرایندهای شناسایی شده.

2-3- رفع کاستی های ثبت نتایج : در این مرحله ابتدا شاخص های کلیدی عملکرد و همینطور شاخص های کلیدی فرایندی شناسایی می شود .سپس سازوکاری جهت ثبت آنها ، طراحی و اجرا می شود. در کسب و کارهای متوسط و بزرگ این ساز و کار وابسته به فرایندهای IT می باشد. بعد از آن رویه ای جهت پایش روند شاخص ها جاری می شود.

  1. فاز سوم – ایجاد رویکرد بهبود مستمر : بعد از ایجاد سیستم کسب و کار در فاز 2، لازم است تا این سیستم با رویکرد بهبود مستمر به حرکت درآید. پیش از شرح چگونگی ایجاد رویکرد بهبود مستمر در سیستم ، نکات زیر قابل توجه می باشد:
  • نتایج، حاصل فرایندها و فرایند ها وابسته به زیرساخت ها هستند.

 

  • نتایج کلیدی عملکرد عمدتا شامل رضایت مشتری ، فروش و سودآوری در کوتاه مدت و میان مدت و ارتقای اندازه بازار و جایگاه برند در دیدگاه بلند مدت و راهبردی حاصل می شوند.
  • نتایج کلیدی عملکرد کسب و کار ازطریق بهبود عملکرد فرایندها و زیرفرایندها(نتایج عملیاتی) ، بهبود پیدا می کند.
  •  عملکرد فرایندها از طریق سنجش شاخص های فرایندی و عملیاتی قابل اندازه گیری هستند.
  • با توجه به اینکه فرایندها عموما از 6 عامل ذیل تشکیل شده اند، بهبود فرایندها در یک یا چند بخش از این 6 عامل اتفاق می افتد :
    • نیروی انسانی (Man).
    • ماشین آلات ، تجهیزات ، سخت افزار و نرم افزار(Machine).
    • مواد و قطعات مورد استفاده(Material).
    • روش انجام کار شامل اجزای کار و توالی انجام آنها(Method).
    • نظام اندازه گیری خروجی فرایند(Measurement)
    • محیط کار شامل نور ، دما ، صدا ، آلودگی ، وسعت ، وجود نظم و پاکیزگی در محیط کار ، فضای روانی حاکم بر محیط کار و ... (Environment).

به این 6 عامل اصطلاحا (5M+E) نیز اطلاق می شود.

  • بهبود فرایندها با دو رویکرد امکان پذیر است:
    • استفاده از ایده ها و نظرات خبرگان در ارتقای فرایندها
    • بررسی نتایج خروجی فرایندها و رصد علت های موجود در فرایند ها که بر نتایج تاثیر گزارند و در نهایت، رفع علل فرایندی.
  • با توجه به اینکه دسترسی به خبرگان دشوار و گاها غیرممکن می باشد، استفاده از رویکرد دوم در بهبود فرایندها پر کاربرد و مورد استفاده می باشد.
  • در رویکرد دومِ بهبود فرایندها (یعنی رصد و رفع علت های فرایندی بر اساس نتایج) باید تیم های بهبود شکل گیرند. لذا لازم است تا تیم های بهبود تعیین و ابزارهای کیفی(ابزارهای ساده اماری و تصویری جهت تحلیل فرایندها) به آنها آموزش داده شود.  
  • برخی از ابزارهای کیفی پر کاربرد عبارتند از نمودار علت و معلول ، روش طوفان فکری ، روش تحلیل ریسک ، نمودار ستونی ، نمودار تحلیل روند و...
  • اقدامات بهبود دهنده، با توجه به 6 عامل سازنده فرایندها که در پارگراف های بالاتر تشریح شد، عمدتا شامل موارد زیر می باشند(هر چند که به این موارد محدود نمی شوند):
  • آموزش  یا جذب نیروی انسانی(توسعه سرمایه های نا مشهود)
  • نوسازی یا خرید تجهیزات جدید – ارتقا یا خرید نرم افزار جدید (توسعه سرمایه های مشهود)
  • بازبینی رویه ها و فرایند های عملیاتی تامین ، تولید و توزیع (حذف یا اضافه کردن رویه ها-اصلاح روش های موجود)
  • بازبینی رویه ها و فرایند های غیر عملیاتی (حذف یا اضافه کردن رویه ها-اصلاح روش های موجود)
  • بازبینی محیط کار (نور ، دما ، صدا ، آلودگی، ...)
  • بازبینی تعاملات با تامین کنندگان مواد و قطعات ورودی به فرایندها
  • ایجاد یا ارتقای سیستم کنترلی روی فرایندها

 

راه اندازی بهبود مستمر :

مطابق تصویر فاز 3 و نکات یاد شده ، راه اندازی رویکرد بهبود مستمر پس از فازهای 1 و 2 در 6 گام صورت می گیرد:

  1. تشکیل تیم های بهبود متناسب با فرایندهای شناسایی و ثبت شده در فاز 2
  2. پایش روند نتایج عملکردی  و فرایندی به کمک ساز و کارهای ایجاد شده در فاز 2
  3. تحلیل فرایندها شامل شناسایی علل موثر در نتایج نامطلوب فرایندها توسط تیم های بهبود
  4. تعریف اقدامات لازم جهت اصلاح فرایند ها توسط تیم بهبود
  5. اجرای اقدامات تایید شده در جهت ارتقای فرایند توسط تیم بهبود
  6. بازگشت به گام 2

چند نکته :

  •  لزوما همه فرایندها همیشه نیاز به بهبود مستمر ندارند و صرفا حفظ روش اجرای مصوب و نوشته شده کفایت می کند.
  • اصلاح و بهبود فرایندها وابسته به اهداف استراتژیک کسب و کار است، یعنی هدف گذاری که در خصوص شاخص های کلیدی عملکرد(رضایت مشتری ، رضایت کارکنان ، میزان فروش ، بهره وری کل ، سود آوری ، رشد برند ...) صورت می گیرد.
  • گاها ایجاد بهبود در جهت شاخص های کلیدی عملکرد همراه با ایجاد فرایندها یا پروژه های جدید می باشد

 

 هزينه‌هاي اجراي طرح:

زمانبندی و هزینه اجرای طرح، وابسته به ارزیابی اولیه کسب وکار (تعیین وضعیت موجود ) می باشد. به طور کلی هزینه های اجرای طرح عمدتا شامل موارد مندرج در جدول زیر می باشد.

الف- هزينه تامین‌ سرمایه های ناشهود مورد نیاز (جذب نيروي انساني ، آموزش ، فراهم کردن بستر کار تیمی و مشارکت)

ب- هزينه تامین سرمایه های مشهود (زمین ، ساختمان ، تجهیزات، نرم افزار ، سخت افزار و ... )

ج- هزینه تامین زیر ساخت های فناوری اطلاعات ( نرم افزار ، سخت افزار ، پیاده سازی هوش تجاری تا حد مورد نیاز)

د-هزینه مشاوره در حوزه های انسانی و فناوری اطلاعات

ه-سایر هزینه ها

جمع كل هزينه‌ها:                                                                                           

 

نظرات کاربران
ارسال نظر
فاطمه دهقانیزاده
محمد جواد ربانی
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید