ساده سازی مدل ذهنی کسب و کار

ساده سازی مدل ذهنی کسب و کار

مقدمه: طرح مسئله

کارآفرینان نوپا و ابهام در هدایت کسب و کار

کسب و کار، سیستمی است متشکل از اجزاء گوناگون. کارآفرینان و صاحبان کسب و کار برای حفظ حیات کسب و کار خود یا هدایت آن در مسیر رشد و توسعه، باید اولاً اجزا مختلف آن را بشناسند و ثانیاً آن‌ها را به‌عنوان یک کل درک کنند و ثالثاً چگونگی و مهارت عملکرد در هر بخش هم به‌صورت مجزا و هم به‌عنوان یک کل را بیاموزند.

هدایت یک کسب و کار با شناخت و تسلط بر این بخش‌ها امکان‌پذیر می‌شود. از جهات گوناگون هدایت کسب و کار را با هدایت خودرو می‌توان مقایسه کرد.

برای هدایت یک خودرو، راننده باید اولاً بخش‌های کلیدی هدایت خودرو را بشناسد (پدال‌ها، فرمان، دنده، چراغ‌ها، آینه‌ها، کمربند ایمنی و پنل داشبورد) ثانیاً از چگونگی عملکرد آن‌ها هم به‌صورت مجزا و هم به‌صورت سیستم مرتبط، آگاه باشد و ثالثاً برای به‌کارگیری آن‌ها در عمل و کسب مهارت، تمرین‌ها و دوره‌های آموزشی لازم را پشت سر بگذارد.

اما عمده کارآفرین‌های نوپا به دلیل عدم آگاهی، شناخت و مهارت در کنترل قسمت‌های کلیدی کسب و کارشان و قرار گرفتن در فضای ابهام‌آلود آن، از هدایت منسجم و موفق کسب و کار عاجز می‌مانند.

این مقاله بر آن است تا با تبیین بخش‌های کلیدی کسب و کار، پنجره‌ای روشن به روی کارآفرینان و صاحبان کسب و کار گشوده و آن‌ها را در این راه یاری نماید.

تشریح چارچوب:

چارچوب حاضر، حاصل نوعی اقدام پژوهی است، از مطالعات نگارنده در حوزه سیستم‌های مدیریت و تجربه حاصله در راه‌اندازی و هدایت کسب و کار.

لذا در تدوین این مدل، اجزاء مدل‌های شناخته‌شده در تحلیل و مدیریت کسب و کارها، نظیر مدل تعالی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (EFQM)، مدل کسب و کار «استروالدر»، اصول تدوین طرح کسب و کار (BP)، ارزیابی عملکرد به روش کارت امتیازی متوازن (BSC)، مدل نیروهای رقابتی پورتر (Porter) و مدل محیط عمومی (PESTEL) لحاظ شده‌اند.

مبانی چارچوب:

الف- کسب و کار و محیط آن به سه بخش تقسیم شده‌اند: ۱- بخش شناختی یا محیط عمومی یا محیط دور ۲- بخش پایشی یا محیط عملیاتی یا محیط نزدیک و ۳- بخش مدیریتی یا درون کسب و کار.

ب- بخش مدیریتی یا درون کسب و کار، بر پنج پایه شامل امور “فنی”، “بازار”، “مالی”، “انسانی” و “استراتژیک”، استوار است و پایداری سیستم کسب و کار، وابسته به عملکرد صحیح این پنج رکن در کنار هم است.

ج- کنترل و هدایت اثربخش هر یک از ارکان کسب و کار نیازمند نگرش فرایندی است.

د- کسب و کار، یک سیستم باز است

مطابق این مبانی، ابتدا دو لایه بیرونی کسب و کار و درنهایت بخش اصلی یعنی درون کسب و کار، مورد توضیح و تشریح قرار می‌گیرد.

بخش شناختی یا محیط عمومی:

بخش شناختی یا محیط عمومی که حاکم بر همه صنایع و کسب و کارها می‌باشند، مطابق مدل PESTEL ( فرانسیس جی. آگولار. ۱۹۶۷) به شرح زیر است:

۱- محیط سیاسی (Political): اوضاع سیاسی داخلی، اوضاع سیاسی بین‌المللی

۲- محیط اقتصادی (Economic): شامل روند شاخص‌های اقتصاد کلان مثل تورم، تولید ناخالص ملی، رشد و رکود، سیاست‌های مالی و پولی دولت، نرخ مالیات و

۳- محیط اجتماعی و فرهنگی (Social): جمعیت و روندهای مربوطه و فرهنگ و ویژگی‌های مربوطه.

۴- محیط فناوری (Technological): شامل جهت‌گیری‌های فناوری عمومی مثل فناوری اطلاعات، نانو، بایو تکنولوژی و

۵- محیط قانونی (Legal): شامل قانون تجارت و قوانین مدنی مربوطه. مثل قانون کار، قانون مالیات، قانون صادرات و واردات، قوانین زیست محیط، قوانین استاندارد و

۶- محیط فیزیکی (Environmental): شامل وضعیت جغرافیایی، زمین‌شناسی، زیست‌شناسی، هواشناسی و

بخش پایشی یامحیط نزدیک/خاص/عملیاتی مطابق مدل رقابتی «پورتر» (۱۹۹۰) شامل بخش‌های زیر است:

۱- تأمین‌کنندگان: شامل تأمین‌کنندگان مواد، دانش و تکنولوژی، نیروی انسانی و مالی

۲- بازار و مشتری: مشتری، فرد یا کسب و کاری است که کالاها یا خدمات شرکت دیگری را خریداری می‌کند. مشتریان از جهت اینکه درامد ایجاد می‌کنند، مهم هستند و بازار شامل مجموعه مشتریان بالفعل و بالقوه است.

۳- رقبای بالفعل: رقیبی است که به‌صورت آشکار در حوزهٔ کاری کسب و کار موردنظر فعالیت می‌کند

۴- رقبای بالقوه: رقیب بالقوه آن است که هنوز خود را به‌عنوان رقیب در صنعت کسب و کار موردنظر معرفی نکرده است

۵- محصولات جایگزین: به کالاها یا خدماتی اطلاق می‌شود که می‌تواند به‌جای کالا یا خدمات کسب و کار موردنظر استفاده شود (مثل چای به‌جای قهوه یا قطار به‌جای اتوبوس).

بخش مدیریتی یا درون کسب و کار: این بخش شامل ارکان کسب و کار بوده و موضوع اصلی این مقاله است و عبارت است از:

۱- امور فنی: شامل موضوعاتی نظیر تأمین، تولید، کیفیت، تحقیق و توسعه، خدمات پس از فروش، فناوری و فناوری اطلاعات (IT)

۲امور بازار: شامل فعالیت‌ها و فرایندهای بازاریابی و فروش

۳امور مالی: شامل فعالیت‌های حسابداری و برنامه‌ریزی و مدیریت مالی

۴- امور انسانی: شامل مدیریت سرمایه‌های انسانی یعنی جذب و توسعه افراد فعال در کسب و کار و مدیریت سرمایه‌های اجتماعی یعنی شناخت تعاملات جاری مابین افراد فعال در کسب کار (مثل فرهنگ) و توسعه تعاملات مثبت و کاهش تعاملات منفی در آن.

۵- استراتژی: شامل تفکر استراتژیک به معنی درک تحولات داخلی و خارجی کسب و کار و جهت‌گیری‌های کلی آن و برنامه‌ریزی استراتژیک به معنی تعیین برنامه‌های عملیاتی و پروژه‌ای در راستای تحقق اهداف، چشم‌انداز و به‌طورکلی استراتژی‌های کلان کسب و کار

در این چارچوب، چهار مورد نخست معطوف به درون کسب و کار و البته در تعامل با محیط عملیاتی (محیط نزدیک کسب و کار) هستند، و مورد پنجم به‌طور هم‌زمان، فعل‌وانفعالات درون کسب و کار، محیط عملیاتی و محیط عمومی را در گذر زمان مورد پایش قرار داده و جهت‌گیری‌های کلی کسب و کار را در قالب برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، در جهت بقا یا توسعه کسب و کار اصلاح می‌کند.

تغییرات محیط عمومی عمدتاً خارج از کنترل، داخل کسب و کار عمدتاً تحت کنترل و محیط عملیاتی تا حدودی تحت کنترل است.

لذا فعل‌وانفعالات درون کسب و کار، مطابق شناخت و پایش هر سه لایه یعنی یک لایه درونی (شامل امور بازار، فنی، مالی و انسانی) و دو لایه بیرونی (شامل محیط نزدیک و محیط دور) جهت‌دهی می‌شوند.

بر این اساس، کارآفرینان نوپا و صاحبان کسب و کار باید بر این ۵ بخش از کسب و کار خود شناخت کافی را به دست بیاورند تا با تصمیمات صحیح و به‌موقع ضمن حفظ کسب و کار کوچک خود برای توسعه آن برنامه‌ریزی کنند.

تصویر ذیل، این چارچوب را در کنار هم به تصویر کشیده است.

 

 

 

مقایسه چارچوب جامع کسب و کار با چند مدل شناخته‌شده حوزه مدیریت و کسب وکار:

همان‌گونه که پیش از این اشاره شد، در تدوین این چارچوب، اجزاء مدل‌های شناخته شده در تحلیل و مدیریت کسب و کارها، لحاظ شده و از این حیث از جامعیت لازم برخوردار است.

در اینجا به عنوان نمونه، “مدل تعالی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (EFQM)”، مدل ارزیابی عملکرد کارت امتیازی متوازن (BSC)” و “مدل کسب و کار استروالدر” با چارچوب جامع کسب و کار مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته‌اند.

 الف مدل تعالی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا EFQM:

در اولین بررسی، ارزش‌های محوری در مدل تعالی EFQM با ارکان کسب و کار مقایسه شده است.

 

ب- کارت امتیازی متوازن:

در این بخش، جنبه‌های اصلی و فرعی مورد تاکید ارزیابی عملکرد به روش کارت امتیازی متوازن با بخش‌های پنج‌گانه چارچوب جامع کسب و کار، مورد مقایسه قرار گرفته است.

 

ج- مدل کسب و کار استروالدر:

بوم مدل کسب و کار استروالدر از ۹ بخش مطابق شکل بالا تشکیل شده است. هر یک از بخش‌های ۹ گانه آن با یک یا چند بخش از چارچوب جامع کسب و کار متناظر است که با رنگ سبز در شکل نشان داده شده است.

 

 

چارچوب جامع کسب و کار در قالب فرایند:

به‌منظور شفاف‌تر شدن مکانیسم عملکرد چارچوب جامع کسب و کار، مدل فرایندی آن نیز در شکل زیر نشان داده شده است.

در این شکل، جایگاه ارکان مدل، در زنجیره ارزش به همراه مجموعه تعاملات آن با محیط داخل و خارج کسب و کار به تصویر کشیده شده است.

امور فنی، بازار، مالی و انسانی به ترتیب با مستطیل‌های قرمز، نارنجی، سبز و آبی نشان داده شده است.

نوشته‌های مشکی مربوط به مدل کسب و کار استروالدر و نوشته‌های قرمز مربوط به مدل جامع کسب و کار است.

 

نتیجه:

صاحبان کسب و کار به‌ویژه کارآفرینان نوپا، با کمک چارچوب جامع کسب و کار، می‌توانند بر محورهای اصلی کسب و کار خود که در پنج بخش نهفته است آگاه‌تر و مسلط‌تر باشند.

ارکان بازار، مالی، فنی و انسانی که درنهایت با نگرش استراتژیک در کنار یکدیگر هماهنگ می‌شوند. مجموعه کارآفرینان نوپا یا صاحبان کسب و کار، می‌بایست بینش خود را در این پنج حوزه تقویت نمایند.

ایشان برای تسهیل در هدایت کسب وکار به‌راحتی می‌توانند با بکار گیری این مدل، قوت‌ها و ضعف‌های کسب و کار خود را در هریک از این محورها شناسایی کرده و برای رفع نقاط ضعف و بهره‌برداری از نقاط قوت خود اقدام نمایند.

بقا و توسعه کسب و کار، وابسته به عملکرد درست و عقلایی ارکان پنج‌گانه (بازار، فنی، انسانی، مالی و استراتژی) کسب و کار است.

این چارچوب می‌تواند به‌عنوان ابزاری مفید در خدمت مجریان، مشاوران، مربیان و منتورهای حوزه کسب و کار نیز قرار گیرد.

 

 

نظرات کاربران
ارسال نظر
شما هم دیدگاه، تجربه یا سوالتان را بنویسید